vermeil

/ˈvɜːrmɪl//ˈvɜːmeɪl/

معنی: جلا، شنگرف، لعل قرمز رنگ، قرمز، مطلا کردن
معانی دیگر: (قدیمی - شاعرانه)، قرمز روشن، شنگرفی، مطلا، لعل قرمز رنگ روشن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a metal, such as silver, copper, or bronze, that has been gilded.

جمله های نمونه

1. Colour and lustre ranging from vermeil to dark purple, Compression may also be completely faded.
[ترجمه گوگل]رنگ و درخشندگی از ورمیل تا بنفش تیره، فشرده سازی نیز ممکن است کاملا محو شود
[ترجمه ترگمان]رنگ و درخشش از vermeil تا ارغوانی تیره نیز ممکن است کاملا محو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nor age, to blanch thy vermeil hue.
[ترجمه گوگل]نه سن، برای سفید کردن رنگ ورمیل شما
[ترجمه ترگمان]سن تو هم سن و سال تو نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Balmy, berry is vermeil, seed coat has fiber qualitative fine fur.
[ترجمه گوگل]توت موزون ورمیل است، پوشش دانه دارای الیاف خز ظریف با کیفیت است
[ترجمه ترگمان]balmy، berry، coat، fur دارای فیبر کمی کیفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Next season, says spokesman Lionel Vermeil, another aspect of Balenciaga's history innovative fabrics will emerge.
[ترجمه گوگل]سخنگوی لیونل ورمیل می‌گوید در فصل آینده، جنبه دیگری از تاریخ پارچه‌های نوآورانه Balenciaga ظاهر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در فصل بعدی، لیونل Vermeil، سخنگوی \"لیونل Vermeil\"، یکی دیگر از جنبه های تاریخی این شرکت، ظاهر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Next glossa body is intumescent, show vermeil (pinkish red), at the same time strut of bacterium shape tit, hyperaemia.
[ترجمه گوگل]بدنه گلاسه بعدی متورم است، ورمیل (قرمز مایل به صورتی) را نشان می دهد، در عین حال تیت باکتری شکل، پرخونی
[ترجمه ترگمان]بدن glossa بعدی intumescent است، در همان زمان که از باکتری شکل می گیرد، hyperaemia (قرمز)را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلا (اسم)
gloss, vermeil, radiation, buff, satin, polish, varnish, burnish, japan, shininess

شنگرف (اسم)
vermilion, vermeil, cinnabar, minium, vermillion

لعل قرمز رنگ (اسم)
vermeil

قرمز (صفت)
bloodshot, sanguinary, sanguineous, vinaceous, bloody, red, vermilion, coralline, vermeil, gules, vine-colored, vine-coloured

مطلا کردن (فعل)
vermeil, gild

انگلیسی به انگلیسی

• vermilion red; gilded metal (such as silver, copper, bronze)

پیشنهاد کاربران

بپرس