1. a veritable feast
یک جشن حسابی
2. The meal that followed was a veritable banquet.
[ترجمه گوگل]غذای بعدی یک ضیافت واقعی بود
[ترجمه ترگمان]غذایی که به دنبالش بود یک مهمانی واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Even this small house was a veritable palace compared to his tent.
[ترجمه گوگل]حتی این خانه کوچک در مقایسه با چادر او یک قصر واقعی بود
[ترجمه ترگمان]حتی این خانه کوچک در مقایسه با چادر او یک کاخ واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My garden had become a veritable jungle by the time I came back from holiday.
[ترجمه گوگل]وقتی از تعطیلات برگشتم باغ من تبدیل به یک جنگل واقعی شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی از تعطیلات برگشتم، باغچه من تبدیل به یک جنگل واقعی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The rain turned our holiday into a veritable disaster.
[ترجمه گوگل]باران تعطیلات ما را به یک فاجعه واقعی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]باران ما را به یک فاجعه واقعی تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The area is a veritable paradise for those who love walking and swimming.
[ترجمه گوگل]این منطقه یک بهشت واقعی برای کسانی است که عاشق پیاده روی و شنا هستند
[ترجمه ترگمان]این ناحیه بهشتی واقعی برای کسانی است که راه رفتن و شنا کردن را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Thank you for that lovely meal;it was a veritable feast!
[ترجمه گوگل]از شما برای آن غذای دوست داشتنی سپاسگزارم؛ این یک جشن واقعی بود!
[ترجمه ترگمان]! بابت اون غذای خوش مزه ازت ممنونم یه جشن واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The show is a veritable reservoir of new talent.
[ترجمه گوگل]این نمایش مخزن واقعی استعدادهای جدید است
[ترجمه ترگمان]این نمایش یک منبع واقعی استعداد جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Though small, this museum is a veritable treasure trove of history.
[ترجمه گوگل]اگرچه این موزه کوچک است، اما گنجینه ای واقعی از تاریخ است
[ترجمه ترگمان]اگرچه این موزه کوچک است، اما این موزه گنجینه واقعی تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His shop, a veritable Aladdin's cave of antiques, is for sale.
[ترجمه گوگل]مغازه او، غار عتیقه واقعی علاءالدین، برای فروش است
[ترجمه ترگمان]مغازه او، یک غار واقعی علاالدین، برای فروش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The table held a veritable cornucopia of every kind of food or drink you could want.
[ترجمه گوگل]روی میز یک قرنیز واقعی از هر نوع غذا یا نوشیدنی که میخواهید وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این میز غذای واقعی از هر نوع غذا یا نوشیدنی به دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This area of the law is a veritable mare's nest.
[ترجمه گوگل]این منطقه از قانون یک لانه مادیان واقعی است
[ترجمه ترگمان]این ناحیه از قانون یک آشیانه واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the 1860s a veritable explosion of major scientific publications took place.
[ترجمه گوگل]در دهه 1860 انفجاری واقعی از انتشارات علمی بزرگ رخ داد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۸۶۰ یک انفجار واقعی از مقالات علمی عمده رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ken was a veritable factory of show business activity.
[ترجمه گوگل]کن یک کارخانه واقعی فعالیت تجاری نمایشی بود
[ترجمه ترگمان]کن یک کارخانه واقعی بود که فعالیت تجاری خود را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He stared into a veritable sea of smiling faces.
[ترجمه گوگل]او به دریای واقعی از چهره های خندان خیره شد
[ترجمه ترگمان]او به دریایی واقعی از چهره های خندان خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید