verily

/ˈverɪli//ˈverəli/

معنی: واقعا، براستی، امین، حقیقتا، هر اینه
معانی دیگر: (قدیمی) به درستی (که)، هرآینه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: (archaic) in truth; in fact.

- And, verily, what had been prophesied came to pass.
[ترجمه گوگل] و به راستی آنچه پیشگویی شده بود تحقق یافت
[ترجمه ترگمان] و بر استی آنچه پیش بینی کرده بود به وقوع پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: confidently; with certainty.

- I verily predict that this time we will succeed.
[ترجمه گوگل] من واقعاً پیش بینی می کنم که این بار موفق خواهیم شد
[ترجمه ترگمان] من قطعا پیش بینی می کنم که این بار موفق خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Verily I say unto you, that one of you shall betray me.
[ترجمه گوگل]همانا به شما می گویم که یکی از شما به من خیانت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به راستی به شما می گویم که یکی از شما به من خیانت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Verily, the Academy is a raging inferno of inertia and glazed expressions.
[ترجمه گوگل]به راستی، آکادمی جهنمی خشمگین از اینرسی و عبارات لعاب است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، فرهنگستان به صورت جهنمی از رخوت و حالت های استثنایی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Verily, Jacob's Mouse are squeaky clean.
[ترجمه گوگل]به راستی که موش یعقوب بسیار تمیز است
[ترجمه ترگمان]به حقیقت، موش جیکوب کاملا تمیز به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Verily, thou art mistaken - I contacted Microvalue, and they've never heard of it.
[ترجمه گوگل]در واقع، شما در اشتباه هستید - من با Microvalue تماس گرفتم، و آنها هرگز در مورد آن نشنیده اند
[ترجمه ترگمان]به حقیقت، تو اشتباه می کنی - با Microvalue تماس گرفتم و تا به حال نشنیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Verily, these people are set upon pushing the noise boat out over the horizon until it arrives . . . somewhere.
[ترجمه گوگل]به راستی که این مردم قصد دارند قایق سروصدا را از افق بیرون برانند تا زمانی که برسد جایی
[ترجمه ترگمان]به راستی، این آدم ها قایق را تا زمانی که به جایی برسد، از افق دور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I verily believe the Squire would have come himself but since your departure he has been sick abed.
[ترجمه گوگل]من واقعاً معتقدم که اسکوایر خودش می‌آمد، اما از زمانی که شما رفتید او بیمار بود
[ترجمه ترگمان]بر استی گمان می کنم که ارباب از هنگام عزیمت شما از بس تر بیرون آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Verily, in it is Mercy and a Reminder to those who believe.
[ترجمه گوگل]همانا در آن رحمت و تذکری است برای مؤمنان
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، در آن، مرسی و Reminder به کسانی که اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Verily, there must be a special place for me.
[ترجمه گوگل]واقعاً باید جای خاصی برای من باشد
[ترجمه ترگمان]به راستی باید جای خاصی برای من باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Verily, an appropriator of all values must such bestowing love become; but healthy and holy, call I this selfishness.
[ترجمه گوگل]به راستی که صاحب همه ارزشها باید چنین محبتی باشد اما سالم و مقدس، من این را خودخواهی می نامم
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، appropriator از همه ارزش ها باید چنین عشقی شود؛ اما سالم و مقدس، من این خودخواهی را فرا می خوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Verily I say unto you, Among them that are born of women there hath not risen a greater than John the Baptist: notwithstanding he that is least in the kingdom of heaven is greater than he.
[ترجمه گوگل]به راستی به شما می گویم که در میان زنانی که از زنان متولد شده اند، بزرگتر از یحیی تعمید دهنده برنخاسته است، اما کوچکترین در ملکوت آسمان از او بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت به شما می گویم که در میان آنان که از زنان متولد شده اند بالاتر از جان باپتیست قرار نگرفته است؛ با وجود این که دست کم در قلمرو خداوند وجود دارد از او بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Verily, that is the way of the world.
[ترجمه گوگل]همانا راه دنیا همین است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، این شیوه جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. " I do verily believe it, " answered the clergyman.
[ترجمه گوگل]آخوند پاسخ داد: «من واقعاً به آن اعتقاد دارم
[ترجمه ترگمان]کشیش پاسخ داد: \" من بر استی باور دارم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Verily Allah will judge between them as amongst them, on the Day of Judgment.
[ترجمه گوگل]همانا خداوند در روز قیامت در میان آنها داوری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، خداوند بین آنان و در روز داوری میان آنان داوری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Verily, verily, I say unto you, He that entereth not by the door into the sheepfold, but climbeth up some other way, the same is a thief and a robber.
[ترجمه گوگل]به راستی، به راستی به شما می گویم، کسی که از در به آستان گوسفندان وارد نمی شود، بلکه از راه دیگری بالا می رود، دزد و دزد است
[ترجمه ترگمان]بر استی بر استی من به شما می گویم که او در آغل گوسفند نه در آغل گوسفند است بلکه به طور دیگری هم دزد است و هم دزد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Verily I say unto you, It shall be more tolerable for the land of Sodom and Gomorrha in the day of judgment, than for that city.
[ترجمه گوگل]به راستی به شما می گویم که در روز داوری برای سرزمین سدوم و گوموره قابل تحمل تر از آن شهر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به راستی به شما عرض می کنم که در روز داوری، به مراتب بهتر از آن شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واقعا (قید)
actually, really, indeed, quite, simply, verily, bodily, veritably

براستی (قید)
really, indeed, verily, truly, certes

امین (قید)
verily

حقیقتا (قید)
indeed, simply, verily, veritably

هر اینه (قید)
indeed, verily

انگلیسی به انگلیسی

• truly, surely (archaic)
verily means really or truly; an old-fashioned or literary word.

پیشنهاد کاربران

فی الواقع. در حقیقت امر . براستی
مثال:
Verily, in all these are signs for men of knowledge.
براستی در همه اینها نشانه هایی برای مردان اهل دانش و معرفت است.
همانا
به راستی
قطعا
قطعا
حقیقتا_ب راستی
Really
به تحقیق
درواقع

بپرس