1. We became bored with his verbosity.
[ترجمه گوگل]از پرحرفی او خسته شدیم
[ترجمه ترگمان]از این verbosity حوصله اش سر رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این verbosity حوصله اش سر رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Slightly increased verbosity of GDFS access initialization error handling code.
[ترجمه گوگل]کمی افزایش پرحرفی کد مدیریت خطای راهاندازی دسترسی GDFS
[ترجمه ترگمان]اندکی افزایش verbosity دسترسی به کد کنترل خطای راه اندازی خطا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اندکی افزایش verbosity دسترسی به کد کنترل خطای راه اندازی خطا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His speeches were always marred by verbosity.
[ترجمه گوگل]سخنرانی های او همیشه با پرحرفی همراه بود
[ترجمه ترگمان]سخنرانی هایش همیشه به by لطمه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخنرانی هایش همیشه به by لطمه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This is a big step forward in reducing verbosity but is still not any more abstract — it still forces the user to calculate the comparison function imperatively.
[ترجمه گوگل]این یک گام بزرگ به جلو در کاهش پرحرفی است، اما هنوز هم انتزاعی نیست - همچنان کاربر را مجبور می کند تا تابع مقایسه را به طور ضروری محاسبه کند
[ترجمه ترگمان]این یک گام بزرگ به جلو در کاهش verbosity است اما هنوز هم انتزاعی نیست - هنوز کاربر را مجبور می کند که عملکرد مقایسه را با این کار محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک گام بزرگ به جلو در کاهش verbosity است اما هنوز هم انتزاعی نیست - هنوز کاربر را مجبور می کند که عملکرد مقایسه را با این کار محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A small number representing the level ( verbosity ) to log at.
[ترجمه گوگل]عدد کوچکی نشان دهنده سطح ( پرحرفی ) برای ورود است
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی که نشان دهنده سطح (verbosity)برای ورود به سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی که نشان دهنده سطح (verbosity)برای ورود به سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sets the verbosity level for the build output.
[ترجمه گوگل]سطح پرحرفی را برای خروجی ساخت تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]سطح verbosity را برای خروجی ساختمان تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سطح verbosity را برای خروجی ساختمان تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Shortcuts can help you work around the verbosity of the DOM and create code that is self-explanatory and elegant.
[ترجمه گوگل]میانبرها می توانند به شما کمک کنند تا با پرحرفی DOM کار کنید و کدی را ایجاد کنید که خود توضیحی و ظریف باشد
[ترجمه ترگمان]راه های فرعی می توانند به شما کمک کنند تا در اطراف the ها کار کنید و کد ایجاد کنید که خود - توضیحی و برازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راه های فرعی می توانند به شما کمک کنند تا در اطراف the ها کار کنید و کد ایجاد کنید که خود - توضیحی و برازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Output Message Type: Specifies the level of verbosity of output messages to generate during the build.
[ترجمه گوگل]Output Message Type: میزان پرمخاطب بودن پیام های خروجی را برای تولید در حین ساخت مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]نوع پیغام خروجی: سطح of پیغام های خروجی برای تولید در طول ساخت را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوع پیغام خروجی: سطح of پیغام های خروجی برای تولید در طول ساخت را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Truscott's verbosity made it hard to separate plain fact from decorative embellishment.
[ترجمه گوگل]پرحرفی تراسکات تفکیک واقعیت ساده از تزیینات تزئینی را دشوار می کرد
[ترجمه ترگمان]verbosity Truscott این کار را سخت می کرد که این حقیقت را از زینت تزیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]verbosity Truscott این کار را سخت می کرد که این حقیقت را از زینت تزیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The message is clear and concise and displays no verbosity that one would expect to find in more courtly love scenes.
[ترجمه گوگل]این پیام واضح و مختصر است و هیچ لفظی را نشان نمیدهد که انتظار میرود در صحنههای عاشقانهتر درباری پیدا شود
[ترجمه ترگمان]این پیغام واضح و مختصر است و هیچ verbosity نشان نمی دهد که کسی انتظار داشته باشد در صحنه های عشقی more پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پیغام واضح و مختصر است و هیچ verbosity نشان نمی دهد که کسی انتظار داشته باشد در صحنه های عشقی more پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Additionally, developers involved with operating system messaging strategies tend to be suspicious of XML's verbosity.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، توسعه دهندگان درگیر با استراتژی های پیام رسانی سیستم عامل به پرحرفی XML مشکوک هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توسعه دهندگان درگیر با استراتژی های پیام رسانی سیستم عملیاتی تمایل دارند نسبت به verbosity XML بدگمان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توسعه دهندگان درگیر با استراتژی های پیام رسانی سیستم عملیاتی تمایل دارند نسبت به verbosity XML بدگمان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As expressions get more complicated the need to reduce the verbosity of type specification gets more compelling.
[ترجمه گوگل]همانطور که عبارات پیچیده تر می شوند، نیاز به کاهش پرحرفی مشخصات نوع قانع کننده تر می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عبارات پیچیده تر می شوند، نیاز به کاهش the استاندارد ویژگی جذابیت بیشتری پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عبارات پیچیده تر می شوند، نیاز به کاهش the استاندارد ویژگی جذابیت بیشتری پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید