verbal permission

پیشنهاد کاربران

[COLLOCATION]
These words are often used together
اجازه یا مجوز یا تایید شفاهی
get a verbal permission
گرفتن تأیید شفاهی از یک شخص/مقام/مسئول
این عبارتها نزدیک بهش هستن:

...
[مشاهده متن کامل]

SIMILAR:
verbal consent - verbal authority
MEANING:
1 - We can use it when you want to express that someone has given permission to do something orally - through speaking and not writing.
2 - Right or permission authorized verbally rather than in writing.
💠 Talk to the chief, I'm sure he will agree.
I suggest that at the next meeting. . .
The matter be discussed and voted.
Next meeting: Wednesday at 9 A. M.
What's the point of voting?
Just talk to the chief.
Get a verbal permission; I assure you its enough.
But we need a budget.
But sir we don't need much.
We still need a budget.
Well, talk to the chief.
I'll do it.
I have to see him on Tuesday.
Good Doctor. All we needed was a laboratory!
But tell me, how much are you making out of it. . .
شما حالا با آقای رئیس صحبت بکنید، من مطمئنم ایشون موافقت میکنن.
صحبت کردن ش عیبی نداره که!
اجازه بدید. . . ملاحظه بفرمایید. . .
معذالک من پیشنهاد میکنم که این مطلب خیلی جدی در جلسه آینده مطرح بکنیم و رأی بگیریم ببینیم چی میشه.
جلسه آینده روز چهارشنبه ساعت ۹ صبح.
آقایون. . . اجازه بدید. . . اجازه بدید
رأی بگیر رأی بده چیه آقاجون!
دکترجون خواهش میکنم کافیه که شما زبونی با آقای رئیس قضیه رو در میون بذارید. درسته؟
شفاهاً هم یه اجازه بگیرید والله کار انجام میشه، دیگه رأی گرفتن نمیخواد.
آقاجان من بودجه میخواد بودجه.
بودجه ش که چیزی نمیشه.
چقدر میشه، چندرغاز!
اینکه به جایی برنمیخوره.
خیلی خب، شما حالا با آقای رئیس صحبت بکنید.
من این کار خودم انجام میدم.
اتفاقاً همین سه شنبه وقت داشتم واسه دیدنشون.
خب دکترجون. همین یه آزمایشگاه کم داشتیم که اونم خدا رو شکر درست شد!
اما ببینم، این وسط چقدر گیر تو میاد. . .
چی ش میره تو جیب او، ها. . . ؟

بپرس