اجازه یا مجوز یا تایید شفاهی
گرفتن تأیید شفاهی از یک شخص/مقام/مسئول
این عبارتها نزدیک بهش هستن:
... [مشاهده متن کامل]
شما حالا با آقای رئیس صحبت بکنید، من مطمئنم ایشون موافقت میکنن.
صحبت کردن ش عیبی نداره که!
اجازه بدید. . . ملاحظه بفرمایید. . .
معذالک من پیشنهاد میکنم که این مطلب خیلی جدی در جلسه آینده مطرح بکنیم و رأی بگیریم ببینیم چی میشه.
جلسه آینده روز چهارشنبه ساعت ۹ صبح.
آقایون. . . اجازه بدید. . . اجازه بدید
رأی بگیر رأی بده چیه آقاجون!
دکترجون خواهش میکنم کافیه که شما زبونی با آقای رئیس قضیه رو در میون بذارید. درسته؟
شفاهاً هم یه اجازه بگیرید والله کار انجام میشه، دیگه رأی گرفتن نمیخواد.
آقاجان من بودجه میخواد بودجه.
بودجه ش که چیزی نمیشه.
چقدر میشه، چندرغاز!
اینکه به جایی برنمیخوره.
خیلی خب، شما حالا با آقای رئیس صحبت بکنید.
من این کار خودم انجام میدم.
اتفاقاً همین سه شنبه وقت داشتم واسه دیدنشون.
خب دکترجون. همین یه آزمایشگاه کم داشتیم که اونم خدا رو شکر درست شد!
اما ببینم، این وسط چقدر گیر تو میاد. . .
چی ش میره تو جیب او، ها. . . ؟