صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of or relating to words.
• متضاد: nonverbal
• مشابه: lexical, literal, syntactic, wordy
• متضاد: nonverbal
• مشابه: lexical, literal, syntactic, wordy
- He has trouble with math, but he has strong verbal ability.
[ترجمه ......] او با ریاضی مشکل دارد اما توانایی لفظی خوبی دارد .|
[ترجمه امیرحسین قبادی] او با ریاضی مشکل دارد، اما از توانایی گفتاری خوبی برخوردار است.|
[ترجمه گوگل] او با ریاضی مشکل دارد، اما توانایی کلامی قوی دارد[ترجمه ترگمان] او با ریاضی مشکل دارد، اما توانایی شفاهی قوی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: involving only words.
• متضاد: nonverbal, physical
• مشابه: spoken, vocal, written
• متضاد: nonverbal, physical
• مشابه: spoken, vocal, written
- He never hit her, but she suffered from his verbal abuse.
[ترجمه گوگل] او هرگز به او ضربه نزد، اما او از آزار لفظی او رنج می برد
[ترجمه ترگمان] او هرگز به او ضربه نمی زد، اما از سواستفاده شفاهی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او هرگز به او ضربه نمی زد، اما از سواستفاده شفاهی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: using the spoken rather than the written word; unwritten.
• مترادف: oral, spoken
• متضاد: written
• مشابه: colloquial, unwritten
• مترادف: oral, spoken
• متضاد: written
• مشابه: colloquial, unwritten
- I hope they will honor our verbal agreement.
[ترجمه .....] من امیدوارم انها به توافق حضوری با ما افتخار کنند .|
[ترجمه گوگل] امیدوارم به توافق شفاهی ما احترام بگذارند[ترجمه ترگمان] امیدوارم به توافق شفاهی ما احترام بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: in grammar, of or relating to a verb or a word or phrase derived from a verb.
- In the sentence "I enjoy running," the word "running" is a verbal noun.
[ترجمه گوگل] در جمله «از دویدن لذت می برم»، کلمه «دویدن» یک اسم لفظی است
[ترجمه ترگمان] در جمله \"من از دویدن لذت می برم\" کلمه \"دویدن\" یک اسم شفاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در جمله \"من از دویدن لذت می برم\" کلمه \"دویدن\" یک اسم شفاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: verbally (adv.)
مشتقات: verbally (adv.)
• : تعریف: in grammar, a word or phrase, esp. an adjective or noun, that is derived from a verb.
• مترادف: verbalism
• مترادف: verbalism
- Nouns like "walking" and "sleeping," as well as adjectives like "bored" and "exhausted" are verbals.
[ترجمه گوگل] اسم هایی مانند «راه رفتن» و «خوابیدن» و همچنین صفت هایی مانند «بی حوصله» و «خسته» فعل هستند
[ترجمه ترگمان] Nouns مانند \"پیاده روی\" و \"خوابیدن\" و همچنین صفاتی مانند \"خسته کننده\" و \"خسته\" verbals هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] Nouns مانند \"پیاده روی\" و \"خوابیدن\" و همچنین صفاتی مانند \"خسته کننده\" و \"خسته\" verbals هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید