1. He has become more venturesome this season with dress designs that incorporate a variety of ethnic influences.
[ترجمه گوگل]او در این فصل با طرحهای لباسی که تأثیرات قومی گوناگونی را در خود جای داده است، جسورتر شده است
[ترجمه ترگمان]او در این فصل با طرح های لباس که تنوع نژادی متنوعی را در بر می گیرد، venturesome شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. And Edmund was always the more venturesome, and the one that frightened her most.
[ترجمه گوگل]و ادموند همیشه جسورتر بود و کسی که او را بیشتر می ترساند
[ترجمه ترگمان]ادموند همیشه venturesome بود و کسی که بیشتر او را می ترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He is talented, and venturesome, and resolute.
[ترجمه گوگل]او با استعداد، جسور، و مصمم است
[ترجمه ترگمان]او با استعداد و جسور و مصمم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For women love is a race track venturesome and deathful .
[ترجمه گوگل]برای زنان عشق یک مسیر مسابقه ای است خطرناک و مرگبار
[ترجمه ترگمان]برای زنان، عشق یک نژاد venturesome و deathful است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A trip to the moon is a venturesome journey.
[ترجمه گوگل]سفر به ماه سفری پرمخاطره است
[ترجمه ترگمان]سفر به ماه یک سفر venturesome است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For men love is a race track venturesome and deathful.
[ترجمه گوگل]برای مردان، عشق یک مسیر مسابقه ای خطرناک و مرگبار است
[ترجمه ترگمان]برای مردان عشق یک نژاد venturesome و deathful است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bungee jumping is a sort of venturesome sports.
[ترجمه گوگل]بانجی جامپینگ نوعی ورزش پرمخاطره است
[ترجمه ترگمان]پریدن Bungee نوعی ورزش venturesome است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. D. a profitable company must have a boss with bold and venturesome vision.
[ترجمه گوگل]د) یک شرکت سودآور باید رئیسی با چشم انداز جسور و جسورانه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک شرکت سودآور باید دارای یک بینش جسور و جسور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bertha slipped out of the side - door with a delightful feeling of doing something venturesome.
[ترجمه گوگل]برتا با احساس لذت بخشی از انجام کاری جسورانه از کنار در بیرون لیز خورد
[ترجمه ترگمان]بر تا از در فرعی بیرون آمد، با احساس لذت بخشی از این که کار venturesome را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Then too, some of the girls in the typing pool can be quite venturesome.
[ترجمه گوگل]همچنین، برخی از دختران در استخر تایپ می توانند کاملاً جسور باشند
[ترجمه ترگمان]سپس برخی از دختران در گروه تایپ می توانند کاملا جسور باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As it happens, Nikonov's band is a brave and venturesome one.
[ترجمه گوگل]همانطور که اتفاق می افتد، گروه نیکونوف یک گروه شجاع و جسور است
[ترجمه ترگمان]همان طور که این اتفاق می افتد، گروه Nikonov یک فرد شجاع و جسور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Amar Bhid é, of Columbia University, suggests a fourth reason for America's entrepreneurial success - " venturesome consumers "
[ترجمه گوگل]آمار بهید، از دانشگاه کلمبیا، چهارمین دلیل برای موفقیت کارآفرینی آمریکا را پیشنهاد می کند - "مصرف کنندگان جسور"
[ترجمه ترگمان]آماره Bhid e، از دانشگاه کلمبیا، دلیل چهارم موفقیت کارآفرینی آمریکا را پیشنهاد می کند - \"مصرف کنندگان venturesome\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید