خطر کردن در سفر،
دل به دریا زدن،
Many sailors of the time refused to venture forth with explorers into unknown waters.
بسیاری از ملوانان اون زمان خطر نمی کردند که همراه کاشفان به آب های ناشناخته بروند.
دل به دریا زدن،
بسیاری از ملوانان اون زمان خطر نمی کردند که همراه کاشفان به آب های ناشناخته بروند.
بار سفر به جایی بستن
به جایی عزیمت کردن
عازم جایی شدن
به جایی عزیمت کردن
عازم جایی شدن
پیش رفتن با احتیاط ( مثلا کسی که خجالت می کشه و با احتیاط داره میره خونه فامیل )
To move forward, especially in a courageous but cautious or wary manner
در مکانی راحت بودن مانند مبل