ventriloquist

/ventˈrɪləkwɪst//ventˈrɪləkwɪst/

کسی که در گفتار بطنی مهارت دارد، شکم گو، شکم گوگر، ventriloquistic درخمیه شب بازی وغیره کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند

جمله های نمونه

1. Entertainment included a hypnotist and a ventriloquist.
[ترجمه گوگل]سرگرمی شامل یک هیپنوتیزور و یک متخصص بطن بود
[ترجمه ترگمان]سرگرمی عبارت بود از یک هیپنوتیزم کننده و یک گوینده که از درون شکم حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frank shows himself to be the only ventriloquist to move his lips but not his teeth.
[ترجمه گوگل]فرانک خود را تنها بطن‌لوکیسی نشان می‌دهد که لب‌هایش را حرکت می‌دهد اما دندان‌هایش را حرکت نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]فرانک خودش را نشان می دهد که تنها کسی که از شکم حرف می زند لب هایش را تکان می دهد، اما دندان هایش را نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beware the ventriloquist, the dark horse, whose thrown voice juggles the truth.
[ترجمه گوگل]مراقب بطن‌باز، اسب تیره‌رنگی باشید که صدای پرتاب‌شده‌اش حقیقت را فریب می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بر حذر باش از شکم شکم، اسب سیاه که با صدای thrown حقیقت را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When I grew up I became a ventriloquist, and at that I was very well trained by a great master.
[ترجمه گوگل]وقتی بزرگ شدم یک متخصص بطن شناس شدم و در آن زمان توسط استاد بزرگی به خوبی آموزش دیدم
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ شدم از درون شکم حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که استاد بزرگی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One character is a ventriloquist, another a sleepwalker.
[ترجمه گوگل]یکی از شخصیت ها یک بطن شناس است و دیگری خوابگرد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها که مثل کسی که در خواب راه می رود از شکم حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Every ventriloquist carries a dummy of their own.
[ترجمه گوگل]هر ventriloquist یک ساختگی برای خودش حمل می کند
[ترجمه ترگمان]هر کس که از شکم حرف می زد یکی از ساختگی آن ها را باخود می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Peter worked in night club as a ventriloquist.
[ترجمه گوگل]پیتر در کلوپ شبانه به عنوان یک متخصص بطن کار می کرد
[ترجمه ترگمان]پیتر در باشگاه شبانه به عنوان یک شکم حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maud closed The Great Ventriloquist with a snap.
[ترجمه گوگل]مود The Great Ventriloquist را با یک عکس بست
[ترجمه ترگمان]در را بست و با ضربه محکمی آن را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her career seemed barely more distinguished than that of Charlie McCarthy, the monocled dummy of her ventriloquist father, Edgar Bergen.
[ترجمه گوگل]حرفه او به سختی متمایزتر از حرفه چارلی مک کارتی، آدمک یکنواخت پدر بطن شناس پدرش، ادگار برگن، به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که شغل او بیشتر از چارلی مک کارتی، یکی از father که از شکم حرف می زد، distinguished بود ادگار Bergen
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Just occasionally, one could be forgiven for thinking that the dummy had overtaken the ventriloquist.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، ممکن است کسی ببخشد که فکر کند این آدمک از ventriloquist پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]فقط گاهی می توان به خاطر این که این آدمک از شکم حرف می زد بخشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition to magic and clowning, he is a highly skilled ventriloquist and pantomimist.
[ترجمه گوگل]او علاوه بر جادو و دلقک، بطن شناس و پانتومیمیست بسیار ماهری است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر جادوگری و clowning بودن، او یکی از افراد بسیار ماهر است که از درون شکم حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A figure of a person or an animal manipulated a ventriloquist.
[ترجمه گوگل]شکلی از یک شخص یا یک حیوان، یک بطن شناس را دستکاری می کند
[ترجمه ترگمان]یک شخص یا یک حیوان که از درون شکم حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• expert in ventriloquism, one who is skilled in the art of speaking so that the voice seems to come from a source other than the speaker
a ventriloquist is someone who can speak without moving their lips and who entertains people by making their words appear to be spoken by a puppet or a dummy.

پیشنهاد کاربران

Ventriloquist dummy :
a puppet which is operated by a ventriloquist and made to appear to talk.
عروسکی که عروسک گردان بجای آن صحبت می کند
The name comes from the Latin for 'to speak from the stomach: Venter ( belly ) and loqui ( speak ) . The Greeks called this engastromythia ( Greek: εγγαστριμυθία ) . The noises produced by the stomach
...
[مشاهده متن کامل]
were thought to be the voices of the unliving, who took up residence in the stomach of the ventriloquist

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A performer who speaks without moving their lips; voice - thrower 🎭
🔍 مترادف: Voice - thrower
✅ مثال: The ventriloquist amazed the audience by making it seem as if the puppet was talking.
در واقع اینا کسایی بودن
که عروسکی رو با دستهاشون روی صحنه جلوی چشم حضار عروسک گردانی میکنند و بدون اینکه لب هاشون تکون بخوره جای عروسک حرف میزنند و جوری هم وانمود میکنند یا چشماشون رو به سمت دیگه ای از صحنه می برند انگار که صدا از جای دیگه میاد و حواس مخاطب از دهان عروسگردان پرت می کنه
...
[مشاهده متن کامل]

و بعد نوبت خودش میشه و به صورت عادی با عروسک صحبت می کنه
اگر یادتون باشه یه چیز تو مایه های خانم نگار استخر و سنجد
البته ایشون وقتی جای سنجد صحبت می کرد لب هاشون تکون می خورد

کسی که به جای عروسک صحبت میکند
گوینده ته گلویی
شکم گو
کسی که قادر به صحبت از شکم می باشد
کسی که پانتومیم مهارت دارد

بپرس