ventricle

/ˈventrɪkl̩//ˈventrɪkl̩/

معنی: بطن
معانی دیگر: (جانورشناسی - کالبدشناسی) شکمچه، کاواکچه، شکم، شکمچه مغز، حفره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of the lower chambers of the heart, which receive blood from the atria.

(2) تعریف: one of the hollow cavities of the brain.

جمله های نمونه

1. Spiralling leg fractures, cysts, ventricle failure also saw her whisked into the operating theatre.
[ترجمه گوگل]شکستگی‌های مارپیچی پا، کیست‌ها، نارسایی بطن نیز باعث شد که او به اتاق عمل منتقل شود
[ترجمه ترگمان]شکستگی ساق پا، cysts، شکست ونتریکل نیز او را به سرعت به اتاق عمل تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For the single ventricle, early surgical intervention is required to prevent pulmonary congestion and severe cyanosis .
[ترجمه ANA] برای تک بطنی ( قلب با یک بطن ) مداخله جراحی زودهنگام برای ممانعت از احتقان ریه و سیانوز شدید نیاز است.
|
[ترجمه گوگل]برای بطن منفرد، مداخله جراحی اولیه برای جلوگیری از احتقان ریوی و سیانوز شدید لازم است
[ترجمه ترگمان]برای بطن مجرد، مداخله زودرس جراحی برای جلوگیری از گرفتگی ریوی و cyanosis شدید لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sections from the left ventricle showed diseased tissue.
[ترجمه گوگل]بخش هایی از بطن چپ بافت بیمار را نشان داد
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از بطن چپ بافت بیمار را نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The right ventricle uses the pulmonary valve to help move blood into the pulmonary arteries.
[ترجمه گوگل]بطن راست از دریچه ریوی برای کمک به حرکت خون به داخل شریان های ریوی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]بطن راست از دریچه ریوی برای کمک به انتقال خون به شریان های ریوی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The aorta is moved from the right ventricle to its normal position over the left ventricle.
[ترجمه گوگل]آئورت از بطن راست به موقعیت طبیعی خود بر روی بطن چپ منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]آئورت از بطن راست به وضعیت عادی خود در بطن چپ منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most diverticula arise from left ventricle, more rarely from right ventricle, or both.
[ترجمه گوگل]بیشتر دیورتیکول ها از بطن چپ، به ندرت از بطن راست، یا هر دو ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]اکثر diverticula از بطن چپ به ندرت از بطن راست یا هر دو به وجود می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The implanted pump sits in the left ventricle, the largest chamber of the heart.
[ترجمه گوگل]پمپ کاشته شده در بطن چپ، بزرگترین محفظه قلب قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]پمپ implanted در بطن چپ، بزرگ ترین اتاق قلب قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lateral ventricle, which would contain a choroid plexus cyst, is displaced laterally by the cyst.
[ترجمه گوگل]بطن جانبی، که حاوی کیست شبکه مشیمیه است، به صورت جانبی توسط کیست جابجا می شود
[ترجمه ترگمان]بطن افقی که حاوی یک کیست choroid است به طور جانبی توسط کیست جابجا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Volumetric Analysis of Left Ventricle and Left Atrium of. Normal Subjects using Cine Magnetic Resonance Imaging.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل حجمی بطن چپ و دهلیز چپ سوژه های عادی با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی سینمایی
[ترجمه ترگمان]تحلیل Volumetric of چپ و دهلیز چپ موضوعات عادی با استفاده از تصویرسازی تشدید مغناطیسی مغناطیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The left ventricle uses the aortic valve to do the same for aorta.
[ترجمه گوگل]بطن چپ از دریچه آئورت برای انجام همین کار برای آئورت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]بطن چپ از دریچه آئورتی برای انجام مشابه آئورت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When your heart's right ventricle fills with blood, it contracts ( ventricular systole ).
[ترجمه گوگل]هنگامی که بطن راست قلب شما پر از خون می شود، منقبض می شود (سیستول بطنی)
[ترجمه ترگمان]وقتی بطن راست قلب شما خون را پر می کند، منقبض می شود (ventricular systole)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Specimens for examination were taken from the anterior side of the left ventricle from each heart.
[ترجمه گوگل]نمونه هایی برای معاینه از سمت قدامی بطن چپ از هر قلب گرفته شد
[ترجمه ترگمان]نمونه ها برای معاینه از طرف جلویی بطن چپ از هر قلب گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It had penetrated the chest wall from the front, and pierced the left ventricle of the heart.
[ترجمه گوگل]از جلو به دیواره سینه نفوذ کرده بود و بطن چپ قلب را سوراخ کرده بود
[ترجمه ترگمان]قلب چپ قلب را سوراخ کرده بود و قلب چپ قلب را سوراخ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A post-mortal blood clot lay like a burgundy slug in the left ventricle.
[ترجمه گوگل]یک لخته خون پس از مرگ مانند یک حلزون شرابی در بطن چپ قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یه لخته خون سالم مثل یه گلوله قرمز توی بطن چپ خوابیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطن (اسم)
abdomen, womb, ventricle, stomach, venter

انگلیسی به انگلیسی

• cavity in an organ or a body; one of the two main chambers of the heart; any of the four cavities of the brain
a ventricle is a chamber of the heart that pumps blood to the arteries; a medical term.
a ventricle is also one of the four main cavities of the brain; a medical term.

پیشنهاد کاربران

ventricle 2 ( n ) =any hollow space in the body, especially one of four main hollow spaces in the brain
ventricle
ventricle 1 ( n ) ( vɛntrɪkl ) =either of the two lower spaces in the heart that pump blood to the lungs or around the body
ventricle
Left or Right Ventricle
بطن راست یا چپ قلب
[پزشکی] بطن: حفره ی کوچک ( درمغز یا قلب )
اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

بطن مغزی
بطن ( اناتومی )
میان مغز

بپرس