• (1)تعریف: one of the lower chambers of the heart, which receive blood from the atria.
• (2)تعریف: one of the hollow cavities of the brain.
جمله های نمونه
1. Spiralling leg fractures, cysts, ventricle failure also saw her whisked into the operating theatre.
[ترجمه گوگل]شکستگیهای مارپیچی پا، کیستها، نارسایی بطن نیز باعث شد که او به اتاق عمل منتقل شود [ترجمه ترگمان]شکستگی ساق پا، cysts، شکست ونتریکل نیز او را به سرعت به اتاق عمل تبدیل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For the single ventricle, early surgical intervention is required to prevent pulmonary congestion and severe cyanosis .
[ترجمه ANA] برای تک بطنی ( قلب با یک بطن ) مداخله جراحی زودهنگام برای ممانعت از احتقان ریه و سیانوز شدید نیاز است.
|
[ترجمه گوگل]برای بطن منفرد، مداخله جراحی اولیه برای جلوگیری از احتقان ریوی و سیانوز شدید لازم است [ترجمه ترگمان]برای بطن مجرد، مداخله زودرس جراحی برای جلوگیری از گرفتگی ریوی و cyanosis شدید لازم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sections from the left ventricle showed diseased tissue.
[ترجمه گوگل]بخش هایی از بطن چپ بافت بیمار را نشان داد [ترجمه ترگمان]بخش هایی از بطن چپ بافت بیمار را نشان دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The right ventricle uses the pulmonary valve to help move blood into the pulmonary arteries.
[ترجمه گوگل]بطن راست از دریچه ریوی برای کمک به حرکت خون به داخل شریان های ریوی استفاده می کند [ترجمه ترگمان]بطن راست از دریچه ریوی برای کمک به انتقال خون به شریان های ریوی استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The aorta is moved from the right ventricle to its normal position over the left ventricle.
[ترجمه گوگل]آئورت از بطن راست به موقعیت طبیعی خود بر روی بطن چپ منتقل می شود [ترجمه ترگمان]آئورت از بطن راست به وضعیت عادی خود در بطن چپ منتقل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Most diverticula arise from left ventricle, more rarely from right ventricle, or both.
[ترجمه گوگل]بیشتر دیورتیکول ها از بطن چپ، به ندرت از بطن راست، یا هر دو ایجاد می شوند [ترجمه ترگمان]اکثر diverticula از بطن چپ به ندرت از بطن راست یا هر دو به وجود می آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The implanted pump sits in the left ventricle, the largest chamber of the heart.
[ترجمه گوگل]پمپ کاشته شده در بطن چپ، بزرگترین محفظه قلب قرار می گیرد [ترجمه ترگمان]پمپ implanted در بطن چپ، بزرگ ترین اتاق قلب قرار گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The lateral ventricle, which would contain a choroid plexus cyst, is displaced laterally by the cyst.
[ترجمه گوگل]بطن جانبی، که حاوی کیست شبکه مشیمیه است، به صورت جانبی توسط کیست جابجا می شود [ترجمه ترگمان]بطن افقی که حاوی یک کیست choroid است به طور جانبی توسط کیست جابجا می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Volumetric Analysis of Left Ventricle and Left Atrium of. Normal Subjects using Cine Magnetic Resonance Imaging.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل حجمی بطن چپ و دهلیز چپ سوژه های عادی با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی سینمایی [ترجمه ترگمان]تحلیل Volumetric of چپ و دهلیز چپ موضوعات عادی با استفاده از تصویرسازی تشدید مغناطیسی مغناطیسی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The left ventricle uses the aortic valve to do the same for aorta.
[ترجمه گوگل]بطن چپ از دریچه آئورت برای انجام همین کار برای آئورت استفاده می کند [ترجمه ترگمان]بطن چپ از دریچه آئورتی برای انجام مشابه آئورت استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When your heart's right ventricle fills with blood, it contracts ( ventricular systole ).
[ترجمه گوگل]هنگامی که بطن راست قلب شما پر از خون می شود، منقبض می شود (سیستول بطنی) [ترجمه ترگمان]وقتی بطن راست قلب شما خون را پر می کند، منقبض می شود (ventricular systole) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Specimens for examination were taken from the anterior side of the left ventricle from each heart.
[ترجمه گوگل]نمونه هایی برای معاینه از سمت قدامی بطن چپ از هر قلب گرفته شد [ترجمه ترگمان]نمونه ها برای معاینه از طرف جلویی بطن چپ از هر قلب گرفته شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It had penetrated the chest wall from the front, and pierced the left ventricle of the heart.
[ترجمه گوگل]از جلو به دیواره سینه نفوذ کرده بود و بطن چپ قلب را سوراخ کرده بود [ترجمه ترگمان]قلب چپ قلب را سوراخ کرده بود و قلب چپ قلب را سوراخ کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A post-mortal blood clot lay like a burgundy slug in the left ventricle.
[ترجمه گوگل]یک لخته خون پس از مرگ مانند یک حلزون شرابی در بطن چپ قرار داشت [ترجمه ترگمان]یه لخته خون سالم مثل یه گلوله قرمز توی بطن چپ خوابیده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بطن (اسم)
abdomen, womb, ventricle, stomach, venter
انگلیسی به انگلیسی
• cavity in an organ or a body; one of the two main chambers of the heart; any of the four cavities of the brain a ventricle is a chamber of the heart that pumps blood to the arteries; a medical term. a ventricle is also one of the four main cavities of the brain; a medical term.
پیشنهاد کاربران
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک suffix داریم به اسم cle 📌 این پسوند، معادل "small" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پسوند را در خود داشته باشند، به "small" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 manacle: A small circular device used to chain wrists or ankles together 🔘 chronicle: A small record of historical events in the correct order 🔘 article: A small item or piece of writing, often part of a larger work 🔘 canticle: A small hymn or song derived from the Bible 🔘 corpuscle: A small piece of matter or cell, often found in blood 🔘 cubicle: A small room, typically in an office or workspace 🔘 cuticle: The small layer of dead skin at the base of a nail 🔘 follicle: A small group of cells containing a cavity, often in the skin 🔘 icicle: A small, frozen spike of ice formed by dripping water 🔘 miracle: A small, amazing or extraordinary event 🔘 monocle: A small lens used to correct vision in one eye 🔘 muscle: A small organ that enables movement in the body 🔘 particle: A small piece of matter or substance 🔘 tabernacle: A small, sacred place of worship, often in Mormonism 🔘 testicle: A small reproductive gland in males that produces sperm 🔘 tubercle: A small swelling or bump, typically caused by tuberculosis 🔘 ventricle: A small cavity within the brain or heart 🔘 vesicle: A small sac or bladder - like structure, often containing fluid 🔘 bicycle: A small, two - wheeled vehicle powered by pedaling 🔘 obstacle: A small barrier or hindrance that can be overcome 🔘 tricycle: A small vehicle with three wheels, usually for children
ventricle 2 ( n ) =any hollow space in the body, especially one of four main hollow spaces in the brain
ventricle 1 ( n ) ( vɛntrɪkl ) =either of the two lower spaces in the heart that pump blood to the lungs or around the body