1. venous blood
خون سیاهرگی (که از خون سرخرگی تیره تر است)
2. Central venous pressure may also be recorded.
[ترجمه گوگل]فشار ورید مرکزی نیز ممکن است ثبت شود
[ترجمه ترگمان]فشار وریدی مرکزی نیز ممکن است ثبت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The hairy hands were clean, strong, venous, with polished nails.
[ترجمه گوگل]دست های مودار تمیز، قوی، وریدی و با ناخن های براق بود
[ترجمه ترگمان]دست های پرمو، نیرومند، venous، با ناخن های آراسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some may be due to cerebral venous sinus thrombosis, a known complication of oral contraceptives.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها ممکن است به دلیل ترومبوز سینوس ورید مغزی باشد که یکی از عوارض شناخته شده داروهای ضد بارداری خوراکی است
[ترجمه ترگمان]برخی ممکن است به خاطر سینوس وریدی سینوس، یکی از پیچیدگی شناخته شده وسایل contraceptives شفاهی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A central venous line was inserted for hom total parenteral nutrition.
[ترجمه گوگل]یک خط ورید مرکزی برای تغذیه کامل تزریقی درج شد
[ترجمه ترگمان]یک خط وریدی مرکزی برای کل مواد غذایی parenteral وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All patients but one had an increased hepatic venous pressure gradient.
[ترجمه گوگل]همه بیماران به جز یک نفر، گرادیان فشار وریدی کبدی افزایش یافته بودند
[ترجمه ترگمان]تمام بیماران، اما یکی از آن ها شیب فشار وریدی کبد را افزایش داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You may come across central venous pressure lines on a general surgical ward.
[ترجمه گوگل]ممکن است با خطوط فشار ورید مرکزی در بخش جراحی عمومی مواجه شوید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است از طریق خطوط فشار وریدی مرکزی در بخش جراحی عمومی وارد شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The mechanism is thought to be decreased cardiac venous return associated with the Valsalva maneuver.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که مکانیسم کاهش بازگشت وریدی قلبی مرتبط با مانور والسالوا باشد
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که مکانیزم کاهش ضربان قلب در ارتباط با مانور Valsalva کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Three venous blood samples were taken at 15 minute intervals.
[ترجمه گوگل]سه نمونه خون وریدی در فواصل 15 دقیقه گرفته شد
[ترجمه ترگمان]سه نمونه خون وریدی در فواصل ۱۵ دقیقه گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The patient with the deep venous thrombosis also had intraoperative stimulation of the calf.
[ترجمه گوگل]بیمار مبتلا به ترومبوز ورید عمقی نیز تحریک حین عمل ساق پا داشت
[ترجمه ترگمان]بیمار با وریدی عمیق، تحریک intraoperative گوساله را هم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Methods patients chime improvement central venous catheter to drain ascites discontinnitily.
[ترجمه گوگل]روشها بیماران برای تخلیه آسیت بهطور ناپیوسته، کاتتر ورید مرکزی را صدا میزنند
[ترجمه ترگمان]روش های ارایه شده توسط بیماران بخش مرکزی catheter را برای تخلیه ascites تخلیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Objective To investigate the effects of in situ venous arterialization on extensive artery obliterans occlusion of the lower extremity.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات شریانسازی وریدی درجا بر انسداد گسترده عروق انسدادی اندام تحتانی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات درون وریدی سخت شامه در سرخرگ گسترده انسداد obliterans در قسمت پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. METHODS:134 cases of large venous malformation were treated by poly-drug injection, combined with circular transfixation around lesion, laser, and surgery.
[ترجمه گوگل]روشها: 134 مورد ناهنجاری وریدی بزرگ با تزریق چند دارو، همراه با ترانسفیکساسیون دایرهای اطراف ضایعه، لیزر و جراحی درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۳۴ مورد از ناهنجاری وریدی بزرگ با تزریق پلی دارو تیمار شدند و با transfixation دایره ای در اطراف ضایعه، لیزر و جراحی ترکیب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Thus, the bile itself seemed to be the inhibitory agent in the venous effluent.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به نظر می رسید که خود صفرا عامل بازدارنده در پساب وریدی باشد
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، به نظر می رسید که خود صفرا عامل نفوذی در the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید