• (1)تعریف: one who sells or vends, esp. a peddler.
• (2)تعریف: a vending machine.
جمله های نمونه
1. a street vendor
فروشنده ی کنار خیابان
2. Is the vendor always held responsible if goods are faulty?
[ترجمه 1377] آیا فروشنده ها در قبال خرابی کالاها مسئولند؟
|
[ترجمه عباس بوعذار] اقاسی و کوروش در حالی است و در این مجله جوانان سال پیش بوده است که آخرین کلمات کلیدی در کوروشتوپیا
|
[ترجمه گوگل]آیا فروشنده همیشه در صورت معیوب بودن کالا مسئول است؟ [ترجمه ترگمان]آیا فروشنده همیشه مسئول است که کالاها معیوب هستند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The vendor signs a contract with the purchaser.
[ترجمه گوگل]فروشنده با خریدار قرارداد امضا می کند [ترجمه ترگمان]فروشنده قرارداد با خریدار را امضا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She looked at the vendor who cheated her the other day with distaste.
[ترجمه گوگل]او با تنفر به فروشنده ای که روز پیش او را فریب داده بود نگاه کرد [ترجمه ترگمان]به فروشنده نگاهی کرد که آن روز با بی میلی به او خیانت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Kamal was a vendor in Egypt's open-air bazaar.
[ترجمه عادل] کمال نماینده فروش در بازار آزاد مصر بود
|
[ترجمه گوگل]کمال در بازار روباز مصر دستفروش بود [ترجمه ترگمان]کمال یک فروشنده در بازار آزاد تجاری مصر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I bought these sunglasses from a street vendor in Florence.
[ترجمه گوگل]من این عینک آفتابی را از یک فروشنده خیابانی در فلورانس خریدم [ترجمه ترگمان]من این عینک آفتابی را از یک فروشنده دوره گرد در فلورانس خریدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Remember, the estate agent is working for the vendor.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، مشاور املاک برای فروشنده کار می کند [ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که نماینده املاک برای فروشنده کار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He bought a copy from a newspaper vendor.
[ترجمه گوگل]او یک نسخه از روزنامه فروش خرید [ترجمه ترگمان]او یک نسخه از یک روزنامه را خرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He would exact a monthly fee from each vendor, though the markets were held on city land.
[ترجمه گوگل]او از هر فروشنده مبلغی ماهانه دریافت می کرد، اگرچه بازارها در زمین شهری برگزار می شد [ترجمه ترگمان]او دست مزد ماهانه هر فروشنده را، هر چند که بازارها در زمین شهر نگهداری می شدند، تعیین می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The vendor would then need to recover against the purchaser pursuant to provisions, including indemnities, incorporated in the standard sale agreement.
[ترجمه گوگل]سپس فروشنده باید طبق مفاد، از جمله غرامت، در قرارداد فروش استاندارد، در مقابل خریدار بازپرداخت کند [ترجمه ترگمان]پس از آن فروشنده باید به دنبال خواربار، از جمله قسط، در قرارداد فروش استاندارد، با خریدار بهبود یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The investor may not be happy for the vendor to see the report for different reasons.
[ترجمه گوگل]ممکن است سرمایه گذار به دلایل مختلف از دیدن گزارش توسط فروشنده خوشحال نباشد [ترجمه ترگمان]سرمایه گذار ممکن است برای فروشنده خوشحال نباشد که این گزارش را به دلایل مختلف ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Vendor objects to being required to notify the Purchaser of breaches which may come to light between exchange and completion.
[ترجمه گوگل]فروشنده مخالفت می کند که باید به خریدار در مورد نقض هایی که ممکن است بین مبادله و تکمیل آشکار شود، اطلاع دهد [ترجمه ترگمان]فروشنده برای اطلاع دادن به Purchaser که ممکن است بین تبادل و تکمیل ایجاد شود مورد نیاز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Every morning, we drifted from stack to stack, vendor to vendor.
[ترجمه گوگل]هر روز صبح، از پشته به پشته، فروشنده به فروشنده دیگر می چرخیم [ترجمه ترگمان]هر روز صبح، ما از یک پشته به دسته، فروشنده به فروشنده، می رفتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The vendor will seek to reduce the risk by making disclosures and limiting its liability for breach of warranty.
[ترجمه گوگل]فروشنده با افشای اطلاعات و محدود کردن مسئولیت خود در قبال نقض ضمانت، به دنبال کاهش خطر است [ترجمه ترگمان]این فروشنده به دنبال کاهش خطر افشا و محدود کردن مسوولیت خود برای نقض ضمانت نامه خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• salesman; supplier, equipment salesman (for example in the field of computers, etc.); automatic machine for selling goods a vendor is someone who sells things such as newspapers, cigarettes, or hamburgers from a small stall or cart. the vendor of a house or piece of land is the person who owns it and is selling it; a legal term.
پیشنهاد کاربران
( خرده فروش ) فروشنده ( vendor ) تامین کننده ای است که مستقیماً محصولات یا خدمات نهایی را به مصرف کنندگان یا مشاغل می فروشد در مقابل تأمین کننده ( مواد اولیه ) ( supplier ) یک شریک تجاری حیاتی است که کالاها، ... [مشاهده متن کامل]
خدمات یا مواد خام تخصصی را به سازمانی دیگر، معمولاً برای نیازهای تولید و تبدیل آن به یک محصول با ارزش افزوده بیشتر، ارائه می کند.
اصلی ترین معنیش دست فروش
در شبکه یعنی وابسته به یه چیز خاص
در مدیریت : توزیع کننده - فروشنده
فروشنده مواد و کالا، تامین کننده مواد و کالا
وندور ( در امنیت شبکه ) وندور ( انگلیسی: Vendor ) : در زنجیره تأمین، به شرکت بازرگانی معتبر اطلاق می شود، که تأمین کننده کالا یا خدمات است ( ویکیپدیا )
نماینده فروش . فرد بازاریاب
عرضه کنندگان در مناقصات: Vendor list فهرست عرضه کنندگان.
عرضه کننده
بازاریابی
دستفروش
دوره گرد
فروشنده محصول - صاحب کسب و کار - بازرگان - بازاریاب - معامله گر - خرده یا عمده فروش - کارگزار - تاجر - فروشگاه دار - نماینده فروش - کارآفرین - مالک