vendee

/ˈvenˈdiː//venˈdiː/

معنی: خریدار
معانی دیگر: مشتری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in law, the person to whom something is sold; buyer.

جمله های نمونه

1. I'd be sailing the Vendee Globe on a 60-foot clipper called the New Horizons - I don't know, but I'd be doing something.
[ترجمه گوگل]من می‌خواهم در وندی گلوب با یک کلیپر 60 فوتی به نام نیوهورایزنز قایقرانی کنم - نمی‌دانم، اما باید کاری انجام می‌دادم
[ترجمه ترگمان]یک سکوی پرش با سکوی ۶۰ فوت به صدا در می امد - نمی دونم، اما باید یه کاری بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fourth, analyze the conditions of the first vendee's right of rescission, then come to the conclusion that in this case the first vendee should not exert the right of rescission.
[ترجمه گوگل]چهارم، شرایط حق فسخ فروشنده اول را تجزیه و تحلیل کنید، سپس به این نتیجه برسید که در این صورت فروشنده اول نباید حق فسخ را اعمال کند
[ترجمه ترگمان]چهارم، شرایط of اول فسخ را تجزیه و تحلیل می کند، سپس به این نتیجه می رسد که در این حالت اولین vendee نباید حق فسخ را اعمال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The vendee acquires the original title and should not claim warrant of defects.
[ترجمه گوگل]فروشنده عنوان اصلی را به دست می آورد و نباید ادعای ضمانت نقص داشته باشد
[ترجمه ترگمان]vendee عنوان اصلی را بدست می آورد و نباید ادعای خسارت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The vendor shall deliver the goods to the vendee by June
[ترجمه گوگل]فروشنده باید کالا را تا ژوئن به فروشنده تحویل دهد
[ترجمه ترگمان]فروشنده کالا را تا ماه ژوئن به the تحویل خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The vendee should cover the sample fee and postage. but we'll deduct these charges after we receive the formal order.
[ترجمه گوگل]فروشنده باید هزینه نمونه و هزینه پست را پوشش دهد اما ما این هزینه ها را پس از دریافت سفارش رسمی کسر خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]The باید هزینه و هزینه نمونه را پوشش دهد اما بعد از اینکه سفارش رسمی را دریافت می کنیم این هزینه ها را کم خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Vendee shall provide the Vendor with the rolling forecast of the raw material demand in the next three months while placing the release order.
[ترجمه گوگل]فروشنده باید همزمان با قرار دادن سفارش انتشار، پیش‌بینی متوالی تقاضای مواد خام را در سه ماه آینده به فروشنده ارائه کند
[ترجمه ترگمان]وانده در سه ماه آینده با پیش بینی تقاضای مواد خام برای فروشنده فراهم می کند و در عین حال ترتیب انتشار را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Article 40 Where a vendee fails to obtain the object of auction as agreed, he shall have the right to request the auctioneer or client to bear liabilities for default.
[ترجمه گوگل]ماده 40- در صورتی که فروشنده نتواند موضوع مزایده را طبق توافق بدست آورد، حق دارد از حراج گذار یا مشتری تقاضای تعهد در قبال عدم تعهد نماید
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۰ جایی که یک vendee در دستیابی به هدف مزایده موفق نیست، حق دارد از دلال حراج و یا مشتری بخواهد که مسیولیت را به طور پیش فرض بر عهده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The vendee shall, after the contract of forward sale has been concluded and come into effect, effect registration with the Shanghai Real Estate Registry.
[ترجمه گوگل]فروشنده باید پس از انعقاد قرارداد فروش آتی و اجرایی شدن آن، ثبت نام را در اداره ثبت املاک شانگهای انجام دهد
[ترجمه ترگمان]The بعد از قرارداد فروش رو به جلو، ثبت شده است و به اجرا درآمد و ثبت تاثیر را با اداره ثبت املاک و مستغلات شانگهای به اجرا در خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The committee of invite tender are composed of people from vendee, invite tender organization and the experts of related field.
[ترجمه گوگل]کمیته دعوت مناقصه متشکل از افراد فروشنده، سازمان مناقصه و کارشناسان حوزه مرتبط می باشد
[ترجمه ترگمان]کمیته دعوت از مردم vendee، دعوت از سازمان مناقصه و متخصصان رشته مربوطه تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An auctioneer shall keep the identity of his client or vendee confidential if so requested.
[ترجمه گوگل]حراج دهنده باید هویت مشتری یا فروشنده خود را در صورت درخواست محرمانه نگه دارد
[ترجمه ترگمان]آقای ترومبل، اگر این تقاضا را بخواهید، یک دلال حراج هویت client یا vendee را حفظ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tokyo suspended imports of chicks and poultry meat on Tuesday after French officials informed Japan of an outbreak of the H5 strain of bird flu at a duck farm in western Vendee province.
[ترجمه گوگل]توکیو واردات جوجه و گوشت طیور را در روز سه‌شنبه پس از اطلاع مقامات فرانسوی از شیوع سویه H5 آنفولانزای پرندگان در یک مزرعه اردک در استان وندی غربی، به حالت تعلیق درآورد
[ترجمه ترگمان]توکیو پس از اینکه مقامات فرانسوی ژاپن را به شیوع بیماری H۵ در یک مزرعه اردک در استان وانده غربی رساندند، توکیو، واردات جوجه و ماکیان را به حالت تعلیق در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have qualitatively leapt over the traditional warehousing and transportation in aspects of function, client relationship, referred range, competition edge, core competence and vendee value.
[ترجمه گوگل]ما از لحاظ کیفی از انبارداری و حمل و نقل سنتی در جنبه های عملکرد، ارتباط با مشتری، محدوده ارجاع شده، لبه رقابت، شایستگی اصلی و ارزش خریدار جهش کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از لحاظ کیفی از انبار سنتی و حمل و نقل در جنبه های تابع، رابطه مشتری، لبه رقابتی، صلاحیت هسته ای و ارزش vendee استفاده کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The committee of invite tender are composed of people from vendee, invite tender organization and the experts of related field. It must be made up of odd and five people at least.
[ترجمه گوگل]کمیته دعوت مناقصه متشکل از افراد فروشنده، سازمان مناقصه و کارشناسان حوزه مرتبط می باشد باید از افراد فرد و حداقل پنج نفر تشکیل شده باشد
[ترجمه ترگمان]کمیته دعوت از مردم vendee، دعوت از سازمان مناقصه و متخصصان رشته مربوطه تشکیل شده است لااقل باید از هر پنج نفر آدم عجیب و غریبی بوده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خریدار (اسم)
alienee, buyer, purchaser, shopper, vendee

تخصصی

[کامپیوتر] مشتری
[حقوق] خریدار، مشتری

انگلیسی به انگلیسی

• buyer

پیشنهاد کاربران

بپرس