1. the velvety touch of this cloth
پرماس (یا نرمی) مخمل مانند این پارچه
2. Elaine looked up at the black, velvety sky studded with tiny, twinkling stars.
[ترجمه گوگل]الین به آسمان سیاه و مخملی مملو از ستاره های ریز و درخشان نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]الین به آسمان سیاه و مخمل گون نگاه کرد که پر از ستاره درخشان و درخشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]الین به آسمان سیاه و مخمل گون نگاه کرد که پر از ستاره درخشان و درخشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She draped some velvety material over the old sofa.
[ترجمه گوگل]او مقداری مواد مخملی را روی مبل قدیمی پوشاند
[ترجمه ترگمان]مقداری مخمل مخمل بر روی نیمکت کهنه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقداری مخمل مخمل بر روی نیمکت کهنه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The material has a warm, velvety touch.
[ترجمه گوگل]این ماده لمسی گرم و مخملی دارد
[ترجمه ترگمان]ماده یک لمس گرم و مخملی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماده یک لمس گرم و مخملی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His voice was soft and velvety.
[ترجمه گوگل]صدایش نرم و مخملی بود
[ترجمه ترگمان]صدایش نرم و نرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدایش نرم و نرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His velvety brown eyes had been his passport to fame.
[ترجمه گوگل]چشمان قهوه ای مخملی او پاسپورت شهرت او بود
[ترجمه ترگمان]چشمان قهوه ای و قهوه ای او passport برای شهرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمان قهوه ای و قهوه ای او passport برای شهرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The grass grew thick and velvety.
[ترجمه گوگل]چمن غلیظ و مخملی شد
[ترجمه ترگمان]علف ها پر از مخمل و مخمل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علف ها پر از مخمل و مخمل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And its velvety touch was perversely sensuous although, fortunately for Creed, not quite enough to gain his favour.
[ترجمه گوگل]و لمس مخملی آن به طرز انحرافی حسی بود، اگرچه، خوشبختانه برای کرید، برای جلب رضایت او کافی نبود
[ترجمه ترگمان]با این حال، با آن تماس با مخمل آن، به خصوص که خوشبختانه به نفع مذهب نبود، نه به اندازه ای که نفع خود را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، با آن تماس با مخمل آن، به خصوص که خوشبختانه به نفع مذهب نبود، نه به اندازه ای که نفع خود را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His skin felt soft and velvety, like a baby's.
[ترجمه گوگل]پوستش نرم و مخملی بود، مثل پوست بچه
[ترجمه ترگمان]پوستش نرم و مخمل بود، مثل بچه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پوستش نرم و مخمل بود، مثل بچه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A priest was kneeling on a low velvety shelf, the only furniture in the stark room.
[ترجمه گوگل]یک کشیش روی یک قفسه مخملی کم زانو زده بود، تنها مبلمان اتاق تیره
[ترجمه ترگمان]یک کشیش روی قفسه کوتاه مخمل پوش زانو زده بود، تنها مبل ها در اتاق استارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کشیش روی قفسه کوتاه مخمل پوش زانو زده بود، تنها مبل ها در اتاق استارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Slightly spicy and redolent with cilantro, the velvety soup also contained chopped tomatoes, corn, carrots, celery and onion.
[ترجمه گوگل]سوپ مخملی کمی تند و تند با گشنیز، حاوی گوجه فرنگی خرد شده، ذرت، هویج، کرفس و پیاز نیز بود
[ترجمه ترگمان]سوپ کلم، ذرت، هویج، کرفس و پیاز خرد شده، کمی تند و redolent بود سوپ کلم نیز شامل گوجه فرنگی، هویج، کرفس و پیاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوپ کلم، ذرت، هویج، کرفس و پیاز خرد شده، کمی تند و redolent بود سوپ کلم نیز شامل گوجه فرنگی، هویج، کرفس و پیاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She saw her own skin velvety, glowing.
[ترجمه گوگل]او پوست خود را مخملی و درخشان دید
[ترجمه ترگمان]او پوست خود را می دید که مخمل بر تن داشت و می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او پوست خود را می دید که مخمل بر تن داشت و می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I stroked his lovely velvety pelt and smelt his warm meaty breath.
[ترجمه گوگل]پوست مخملی دوست داشتنی اش را نوازش کردم و نفس گرم گوشتی اش را استشمام کردم
[ترجمه ترگمان]به پوست نرم مخملی او دست کشیدم و نفس گرم او را حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به پوست نرم مخملی او دست کشیدم و نفس گرم او را حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She buried her nose in the fragrant, velvety petals.
[ترجمه گوگل]او بینی خود را در گلبرگ های معطر و مخملی فرو کرد
[ترجمه ترگمان]دماغش را میان گلبرگ های معطر و مخمل فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دماغش را میان گلبرگ های معطر و مخمل فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید