1. Jessica settled into the plush violet velveteen of the seat to enter into the world of Betty Hutton and Eddie Bracken.
[ترجمه گوگل]جسیکا روی مخمل بنفش مخملی روی صندلی نشست تا وارد دنیای بتی هاتون و ادی براکن شود
[ترجمه ترگمان]جسیکا در مخمل بنفش روی صندلی می نشست تا به جهان بتی هاتن و ادی برکن وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Helen bought her love seat, a sky blue velveteen fold-out, and also her bridge table.
[ترجمه گوگل]هلن صندلی عشق، یک تاشو مخملی آبی آسمانی و همچنین میز پل خود را خرید
[ترجمه ترگمان]هلن صندلی عاشقانه خود را که یک ستاره آبی آسمانی بود و میز پل را نیز خریده بود خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was dark, heavily curtained in black velveteen, with a mustiness in the air.
[ترجمه گوگل]هوا تاریک بود، پردههای مخملی مشکی، با کدری در هوا
[ترجمه ترگمان]پرده سیاه و ضخیمی از مخمل سیاه در هوا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He just slept all day with the velveteen rabbit instead.
[ترجمه گوگل]او فقط تمام روز را با خرگوش مخملی خوابید
[ترجمه ترگمان]در عوض تمام روز را با پارچه مخمل خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To know the antibacterial efficacy of the antibacterial velveteen and to evaluate its antibacterial properties.
[ترجمه گوگل]شناخت اثر ضد باکتریایی مخمل ضد باکتریایی و ارزیابی خواص ضد باکتریایی آن
[ترجمه ترگمان]برای شناخت اثر ضد باکتری of ضدباکتریایی و ارزیابی خواص آنتی باکتریایی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Common velvet with velveteen and corduroy.
7. Needle or Velvet Board: necessary for pressing velvet, velveteen, and napped and fur fabrics.
[ترجمه گوگل]تخته سوزنی یا مخملی: برای فشار دادن پارچه های مخملی، مخملی، و پارچه های خزدار لازم است
[ترجمه ترگمان]جای سوزن و مخمل … برای پرده های مخملی و مخمل و پارچه پشمی هم لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Main all kinds of velveteen, is the industry's leading enterprises velveteen.
[ترجمه گوگل]اصلی انواع مخملی، شرکت های پیشرو در این صنعت مخملی است
[ترجمه ترگمان]مهم ترین انواع of، شرکت های پیشرو در صنعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Fabrics made with velveteen, karyotyp skin pass of glossy wear resistance.
[ترجمه گوگل]پارچه های ساخته شده با پوسته مخملی، کاریوتیپ مقاوم در برابر سایش براق
[ترجمه ترگمان]fabrics با velveteen و karyotyp از پوست براق و پر زرق و برق به رنگ براق درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was naked to the hips, his velveteen Breeches slipping down over his slender loins.
[ترجمه گوگل]او تا باسن برهنه بود و شلوارهای مخملی اش از روی کمر باریکش به پایین سر می خورد
[ترجمه ترگمان]او لخت و برهنه روی کمر خم شده بود و velveteen روی کمر باریکش لیز می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. My teeth feel like they're covered with velveteen.
[ترجمه گوگل]دندانهای من با مخمل پوشیده شدهاند
[ترجمه ترگمان]دندان هایم دوباره از پارچه مخمل پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One Christmas morning, a beautiful velveteen rabbit was put in a little boy's stocking.
[ترجمه گوگل]یک روز صبح کریسمس، یک خرگوش مخملی زیبا را در جوراب پسر کوچکی گذاشتند
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح کریسمس یک مخمل زیبا در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cover of the rongbo fabric mainly velveteen.
[ترجمه گوگل]پوشش پارچه rongbo عمدتا مخملی است
[ترجمه ترگمان]پوشش بافت rongbo عمدتا velveteen است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Black Velveteen is made with Guinness Irish Stout and Hard Apple Cider.
[ترجمه گوگل]Black Velveteen با گینس ایرلندی و سیب سخت ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]The سیاه با Guinness، Stout ایرلندی و \"سیب Hard سیب\" ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید