🔸 معادل فارسی:
لمس مخملی / نوازش لطیف / برخورد نرم / تماس دلنشین
در زبان محاوره ای:
نوازش لطیف، لمس آروم، برخورد خیلی نرم و دل چسب، یه حس لطیف و خاص
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فیزیکی – توصیفی ) :**
لمسی بسیار نرم، لطیف و دلنشین—مثل لمس پارچه ی مخمل
مثال: Her hands had a velvet touch.
دست هاش لمس مخملی داشتن.
2. ** ( احساسی – رفتاری ) :**
رفتاری آرام، دلنشین و با لطافت که باعث آرامش یا جذب دیگران می شه
مثال: He handled the situation with a velvet touch.
با لطافت خاصی با اون موقعیت برخورد کرد.
3. ** ( استعاری – شاعرانه ) :**
نماد لطافت، ظرافت یا تأثیر آرام و عمیق در روابط انسانی، هنر یا بیان
مثال: Her voice had a velvet touch that soothed everyone.
صدای او لطافتی داشت که همه رو آرام می کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
gentle touch – soft caress – delicate handling – soothing presence – tender approach
لمس مخملی / نوازش لطیف / برخورد نرم / تماس دلنشین
در زبان محاوره ای:
نوازش لطیف، لمس آروم، برخورد خیلی نرم و دل چسب، یه حس لطیف و خاص
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فیزیکی – توصیفی ) :**
لمسی بسیار نرم، لطیف و دلنشین—مثل لمس پارچه ی مخمل
مثال: Her hands had a velvet touch.
دست هاش لمس مخملی داشتن.
2. ** ( احساسی – رفتاری ) :**
رفتاری آرام، دلنشین و با لطافت که باعث آرامش یا جذب دیگران می شه
مثال: He handled the situation with a velvet touch.
با لطافت خاصی با اون موقعیت برخورد کرد.
3. ** ( استعاری – شاعرانه ) :**
نماد لطافت، ظرافت یا تأثیر آرام و عمیق در روابط انسانی، هنر یا بیان
مثال: Her voice had a velvet touch that soothed everyone.
صدای او لطافتی داشت که همه رو آرام می کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها: