vegetarian

/ˌvedʒəˈteriən//ˌvedʒɪˈteərɪən/

معنی: گیاه خواری، گیاه خوار
معانی دیگر: وابسته به گیاهخواری، ویژه ی گیاهخواران، گیاهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who eats no meat or fish but only vegetables, fruits, nuts, grains, and the like.
صفت ( adjective )
مشتقات: vegetarianism (n.)
(1) تعریف: having to do with vegetarians or vegetarianism.
متضاد: carnivorous

(2) تعریف: consisting mainly of vegetables and the like; containing no meat.

- a vegetarian casserole
[ترجمه گوگل] یک کاسرول گیاهی
[ترجمه ترگمان] casserole گیاهخوار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. vegetarian diet
رژیم گیاهی

2. vegetarian dishes
خوراک های ویژه ی گیاهخواران

3. She got used gradually to the vegetarian diet.
[ترجمه آرزو] او به تدریج به رژیم گیاهخواری عادت کردت
|
[ترجمه گوگل]او به تدریج به رژیم گیاهخواری عادت کرد
[ترجمه ترگمان]او به تدریج به رژیم غذایی گیاهخواری مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a vegetarian alternative on the menu every day.
[ترجمه گوگل]هر روز یک جایگزین گیاهی در منو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هر روز یک جایگزین گیاهی در منوی غذا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These wines also make a good accompaniment for vegetarian dishes.
[ترجمه گوگل]این شراب ها همراهی خوبی برای غذاهای گیاهی هستند
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی ها نیز با غذاهای گیاهی همراه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The vegetarian burger was an innovation which was rapidly exported to Britain.
[ترجمه گوگل]همبرگر گیاهی یک نوآوری بود که به سرعت به بریتانیا صادر شد
[ترجمه ترگمان]برگر vegetarian یک نوآوری بود که به سرعت به بریتانیا صادر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our youngest daughter is a vegetarian.
[ترجمه گوگل]دختر کوچک ما گیاهخوار است
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین دختر ما گیاهخوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A vegetarian gets protein not from meat but from its analogues.
[ترجمه گوگل]یک گیاهخوار پروتئین را نه از گوشت بلکه از آنالوگ های آن دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]گیاهی پروتیین از گوشت و از analogues دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A growing number of people are going vegetarian.
[ترجمه گوگل]تعداد فزاینده ای از مردم گیاهخوار می شوند
[ترجمه ترگمان]تعداد رو به افزایشی از مردم گیاهخوار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am a vegetarian and use a lot of lentils in my day-to-day cooking.
[ترجمه گوگل]من یک گیاهخوار هستم و در آشپزی روزانه خود از عدس زیاد استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من یک گیاهخوار هستم و از بسیاری از عدس در پخت روزانه خود استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's been a vegetarian for ten years now.
[ترجمه گوگل]الان ده سال است که گیاهخوار است
[ترجمه ترگمان]الان ده ساله که گیاه خواره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You're a vegetarian and you eat fish?
[ترجمه گوگل]شما گیاهخوار هستید و ماهی می خورید؟
[ترجمه ترگمان]تو گیاه خوار هستی و ماهی می خوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There wasn't much vegetarian food as such, although there were several different types of cheese.
[ترجمه گوگل]غذای گیاهی زیادی وجود نداشت، اگرچه انواع مختلفی از پنیر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]غذای گیاهی زیادی وجود نداشت، اگرچه انواع مختلفی از پنیر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The policy of charging air travellers for vegetarian meals proved unpopular and has already been rescinded.
[ترجمه گوگل]سیاست دریافت هزینه از مسافران هوایی برای وعده های غذایی گیاهی محبوبیت نداشت و قبلاً لغو شده است
[ترجمه ترگمان]سیاست شارژ کردن مسافران هوایی برای وعده های غذایی گیاهی، غیر محبوب شد و قبلا لغو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. David put me onto a wonderful vegetarian cookery book.
[ترجمه گوگل]دیوید من را در یک کتاب آشپزی گیاهی شگفت انگیز قرار داد
[ترجمه ترگمان]دیوید مرا روی یک کتاب آشپزی فوق العاده گیاه خوار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیاه خواری (صفت)
herbivorous, vegetarian

گیاه خوار (صفت)
vegetarian, phytophagous

انگلیسی به انگلیسی

• one who only eats vegetables, one who does not eat meat, herbivore
of or relating to vegetarians; , consisting of vegetables, not containing meat
a vegetarian is someone who does not eat meat or fish.

پیشنهاد کاربران

vegetarian
به فردی گفته می شه که گوشت و یا ماهی نمی خوره ولی محصولاتی مثل تخم مرغ و شیر و . . . مصرف می کنه.
به فردی که محصولات حیوانی رو هم مصرف نمی کنه می گن Vegan
1. گیاه خوار 2. گیاه خوارانه 3. گیاهی 4. مخصوص گیاه خواران
مثال:
vegetarian dishes
غذاهای مخصوص گیاه خواران
گیاهخوار، کسی که گوشت نمیخورد.
A person who doesn't eat meat.
vegetarian ( تغذیه )
واژه مصوب: گیاهخوار
تعریف: فردی که به هر دلیل از خوردن گوشت و فراورده‏های گوشتی پرهیز می‏کند
گیاه خوار
شخصی که گوشت نمیخورد و فقط گیاه می خورد
گیاه خواری

فرق Vegetarian و Vegan این است که vegetarian به شخصی اطلاق می شود که فقط گوشت نمی خورد ولی Vegan به شخصی اطلاق می شود که علاوه بر گوشت، محصولاتی که از حیوانات بدست می آیند ( مثل شیر، تخم مرغ، عسل… ) را نیز مصرف نمی کند و فقط سبزیجات می خورد.
فرد خام گیاهخوار

بپرس