vaunt

/vɔːnt//vɔːnt/

معنی: خود نمایی، خودستایی کردن
معانی دیگر: لاف زدن، نازیدن، به رخ (دیگران) کشیدن، چسی آمدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vaunts, vaunting, vaunted
• : تعریف: to speak boastfully of; brag about.
مترادف: boast, brag about
مشابه: brag, gloat over

- He vaunted his many successes.
[ترجمه گوگل] او از موفقیت‌های فراوان خود تمجید کرد
[ترجمه ترگمان] او موفقیت های بسیاری را تحسین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: vauntingly (adv.), vaunter (n.)
• : تعریف: a boastful statement or speech.
مترادف: boast, brag
مشابه: bombast, gasconade

جمله های نمونه

1. His vaunted new scheme has been shown to have serious weaknesses.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که طرح جدید او دارای نقاط ضعف جدی است
[ترجمه ترگمان]طرح جدید خودنمای او نشان داده شده است که ضعف های جدی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their much vaunted reforms did not materialize.
[ترجمه گوگل]اصلاحات بسیار تحسین شده آنها محقق نشد
[ترجمه ترگمان]اصلاحات much آن ها تحقق نیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Simpson's much vaunted discoveries are in fact commonplace in modern sociology.
[ترجمه گوگل]اکتشافات بسیار تحسین شده سیمپسون در واقع در جامعه شناسی مدرن رایج است
[ترجمه ترگمان]برخی کشفیات Simpson در واقع در واقع در جامعه شناسی مدرن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If Dole figures out how to take his vaunted inside political skills public, watch out.
[ترجمه گوگل]اگر دول می‌داند چگونه مهارت‌های سیاسی مورد تمجید خود را در معرض دید عموم قرار دهد، مراقب باشید
[ترجمه ترگمان]اگر دول در نظر داشته باشد که چگونه با ستایش او را در میان مهارت های سیاسی اجرا کند، مراقب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But what is this vaunted information currency?
[ترجمه گوگل]اما این واحد پولی اطلاعاتی چیست؟
[ترجمه ترگمان]اما این واحد پول هوشمند چه چیزی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The much vaunted working families tax credit gives £207 a week to those with one parent in full-time work.
[ترجمه گوگل]اعتبار مالیاتی خانواده‌های کارگری که بسیار مورد تحسین قرار می‌گیرند، 207 پوند در هفته به افرادی که یکی از والدینشان کار تمام وقت دارند، می‌دهد
[ترجمه ترگمان]میزان اعتبار و اعتبار خانواده های شاغل در مورد مالیات معاف از مالیات به ۲۰۷ پوند در هفته به افراد مبتلا به یک پدر در کار تمام وقت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The country's vaunted educational system is not as good as once thought.
[ترجمه گوگل]سیستم آموزشی افتخارآمیز کشور آنقدرها که تصور می شد خوب نیست
[ترجمه ترگمان]سیستم آموزشی خودنمای کشور به اندازه زمانی که فکر می کند خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor could the vaunted irrigation scheme be described as an unqualified success.
[ترجمه گوگل]همچنین نمی‌توان طرح آبیاری پرافتخار را به عنوان یک موفقیت ناموفق توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین طرح آبیاری خودنمای نمی تواند به عنوان یک موفقیت فاقد شرایط توصیف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, their vaunted credentials as representatives of the opposition were questioned by commentators.
[ترجمه گوگل]با این حال، اعتبار آنها به عنوان نمایندگان اپوزیسیون مورد سوال مفسران قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، اعتبار سنجی آن ها به عنوان نمایندگان اپوزیسیون توسط مفسران مورد سوال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But now this much vaunted initiative has foundered because there is little or no market interest in redevelopment.
[ترجمه گوگل]اما اکنون این ابتکار تحسین برانگیز پایه گذاری شده است، زیرا علاقه بازاری به توسعه مجدد کم است یا اصلاً وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما در حال حاضر این طرح پر طمطراق به این دلیل غرق شده که هیچ علاقه ای به هیچ بازاری در توسعه مجدد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The problem is that to vaunt modernisation, which implies that technological successes will make Russia a great world power again, is to set the wrong priority.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که تمجید از مدرنیزاسیون، که به معنای این است که موفقیت های تکنولوژیکی روسیه را دوباره به یک قدرت بزرگ جهانی تبدیل می کند، اولویت بندی اشتباه است
[ترجمه ترگمان]مشکل مدرن سازی صنعتی شدن است که دلالت بر این دارد که موفقیت های تکنولوژیکی دوباره روسیه را تبدیل به یک قدرت جهانی بزرگ خواهد کرد، این است که اولویت را در اولویت قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No matter how people vaunt an own great activity, they are usually just the outcomes of opportunity, rather than a great intention of result.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که مردم چگونه به یک فعالیت بزرگ خود افتخار می کنند، آنها معمولاً فقط نتایج یک فرصت هستند، نه یک نیت عالی برای نتیجه
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چگونه افراد یک فعالیت بزرگ را انجام می دهند، بلکه معمولا تنها نتایج فرصت هستند، نه یک هدف بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This was not a mere empty vaunt, but a deliberate avowal of his real sentiments.
[ترجمه گوگل]این یک فحش خالی صرف نبود، بلکه اظهار نظر عمدی از احساسات واقعی او بود
[ترجمه ترگمان]این فقط یک vaunt خالی بود، بلکه یک اعتراف عمدی از احساسات واقعی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Vaunt of one's success .
[ترجمه گوگل]فخر موفقیت یک نفر
[ترجمه ترگمان]موفقیت یک موفقیت بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Surely the economic regeneration of the area was a priority, without which much vaunted training schemes were somewhat pointless.
[ترجمه گوگل]مطمئناً بازسازی اقتصادی منطقه یک اولویت بود که بدون آن طرح‌های آموزشی بسیار بی‌معنی بود
[ترجمه ترگمان]به طور حتم تجدید حیات اقتصادی این منطقه یک اولویت بود، بدون آن که طرح های تمرینی پر طمطراق تا حدی بی هوده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود نمایی (اسم)
ostentation, parade, vaunt, frippery, show-off, panache, grandstanding

خودستایی کردن (فعل)
boast, vaunt

انگلیسی به انگلیسی

• act or instance of boasting
boast, brag, exaggerate about oneself
if you vaunt something, you describe, praise, or display your success or possessions in a boastful and pompous way; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To boast or brag about something; to show off 📢😏
🔍 مترادف: Boast
✅ مثال: He would often vaunt his achievements at every opportunity.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vaunt
✅️ اسم ( noun ) : vaunt
✅️ صفت ( adjective ) : vaunted / vaunting
✅️ قید ( adverb ) : vauntingly
خودستایانه
show off
when you exaggerate your greatness, you vaunt to the point of no longer seeming so great

پز دادن، به رخ کشیدن، فخر فروختن

بپرس