vault

/ˈvɒlt//vɔːlt/

معنی: طاق، سردابه، گنبد، جهش، جست زدن، پریدن
معانی دیگر: (کالبدشناسی - سازواره یا حفره ی گنبددار) گنبد، گنبده، تاق ضربی، تاق قوسی، (هر جای دارای تاق ضربی به ویژه در زیرزمین) سردابه، سرداب، صفه، چهارصفه، گنبدخانه، (در بانک و غیره) گاوصندوق، خزانه، اتاق خزاین و امانات بهادار، مغاره، غار، اشکفت، (مجازی) آسمان، گنبد جهان، با تاق ضربی یا گنبد پوشاندن، تاق ضربی زدن، دارای تاق قوسی کردن، تاق نما، هلال تاق، قوسی شدن یا کردن، مقبره، (به ویژه به کمک دستان یا نیزه و غیره) پریدن، (از روی چیزی) جهیدن، (مجازی) کامیابی سریع به دست آوردن، پرش، قپه، هلال طاق، گنبدیا طاق درست کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an arched construction of stone, concrete, brick, or the like that forms a roof or ceiling, as in some churches.
مشابه: arcade, arch, dome, ogive

(2) تعریف: a room, chamber, or passage with an arched roof or ceiling, esp. when underground.
مشابه: arch, cellar, crypt

(3) تعریف: a strongly built room or compartment in which valuable things are stored, as in a bank.
مشابه: safe, strongbox, treasury

(4) تعریف: a burial chamber.
مترادف: crypt, repository, sepulcher
مشابه: catacomb, mausoleum, tomb
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vaults, vaulting, vaulted
(1) تعریف: to construct or cover with an arched roof or ceiling.

(2) تعریف: to construct in the shape of an arch or vault.
مشابه: arch
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: vaultlike (adj.)
• : تعریف: to bend or curve as an arched roof or ceiling does.
مشابه: arch, camber
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: vaults, vaulting, vaulted
(1) تعریف: to jump, leap, or spring, esp. with the use of the hands or a pole as a support.
مشابه: bound, hurdle, jump, leap, pole-vault, spring

(2) تعریف: to arrive at a position or accomplish something suddenly, as if with a leap or spring.
مشابه: jump, spring

- She vaulted into stardom overnight.
[ترجمه گوگل] او یک شبه به یک ستاره تبدیل شد
[ترجمه ترگمان] او یک شبه در حال معروف شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to jump, leap, or spring over (something), esp. with the use of the hands or a pole.
مشابه: clear, hop, hurdle, jump, leap, overleap
اسم ( noun )
مشتقات: vaulter (n.)
• : تعریف: a jump, leap, or spring; act of vaulting.
مترادف: jump, leap
مشابه: bound, hop, spring

جمله های نمونه

1. cranial vault
گنبده ی جمجمه

2. to vault with a pole
با نیزه پریدن

3. pole vault
(ورزش) پرش با نیزه

4. to groin a vault
تاق ضربی را تویزه دار کردن

5. The jewels were kept in a bank vault.
[ترجمه گوگل]جواهرات در یک صندوق بانکی نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]جواهرات در صندوق بانک نگهداری می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The vault of this cathedral is very high.
[ترجمه احمد] طاق این کلیسا بسیار مرتفع است
|
[ترجمه گوگل]طاق این کلیسای جامع بسیار مرتفع است
[ترجمه ترگمان]گاوصندوق این کلیسای خیلی بالاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The money was kept in the bank's vault.
[ترجمه گوگل]پول در صندوق بانک نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]پول در صندوق بانک نگهداری می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She entered the vault with an armed guard.
[ترجمه گوگل]او با یک نگهبان مسلح وارد طاق شد
[ترجمه ترگمان]با یک نگهبان مسلح وارد خزانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He could easily vault the wall.
[ترجمه فرشته عاج] او به راحتی می توانست از ( روی ) دیوار بجهد.
|
[ترجمه گوگل]او به راحتی می توانست روی دیوار طاق بزند
[ترجمه ترگمان]به راحتی می توانست دیوار را در دیوار مخفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The walls of the vault were plated with steel.
[ترجمه گوگل]دیوارهای طاق با فولاد اندود شده بود
[ترجمه ترگمان]دیواره ای خزانه از فولاد ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was buried in the family vault.
[ترجمه مهدی] او در یک آرامگاه خانوادگی دفن شد.
|
[ترجمه گوگل]او در طاق خانوادگی دفن شد
[ترجمه ترگمان] اون توی گاوصندوق خانوادگی دفن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The diamonds are shut away in a bank vault somewhere.
[ترجمه گوگل]الماس ها در یک صندوق بانکی در جایی بسته شده اند
[ترجمه ترگمان]الماس ها یه جایی تو یه گاوصندوق بانک بسته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hall was covered by an intersecting barrel vault and was divided into three bays.
[ترجمه گوگل]تالار با یک طاق بشکه ای متقاطع پوشیده شده بود و به سه خلیج تقسیم می شد
[ترجمه ترگمان]سرسرا توسط یک vault متقاطع پوشیده شده بود و به سه قسمت تقسیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each outer cave or vault can only entered through a small version of the iris-like Vadinamian Valve.
[ترجمه گوگل]هر غار یا طاق بیرونی فقط می تواند از طریق یک نسخه کوچک از دریچه وادینامیان مانند عنبیه وارد شود
[ترجمه ترگمان]هر غار یا یک اتاق می تواند فقط از طریق یک نسخه کوچک از دریچه iris به داخل اتاق وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The naos has a painted barrel vault and the pro-naos a flat-timber roof.
[ترجمه گوگل]نائوس دارای طاق بشکه ای رنگ آمیزی شده و پرو نائوس سقفی از چوب تخت دارد
[ترجمه ترگمان]The یک گاوصندوق لوله شده و یک سقف چوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طاق (اسم)
roof, tent, welkin, arch, vault, cupola, dome, odd number, big top, one piece

سردابه (اسم)
vault, basement, subbasement, crypt

گنبد (اسم)
vault, cupola, dome, calotte, stupa, thole

جهش (اسم)
mutation, startle, vault, caper, jump, lunge, spurt, pounce

جست زدن (فعل)
vault, skip

پریدن (فعل)
flight, spout, vault, fly, skip, jump, bounce, spring, tumble

تخصصی

[عمران و معماری] تاق قوسی - سقف قوسی
[زمین شناسی] فضا، تاق ضربی، تاق قوسی - در دیرین شناسی، الف) بخشی از پوسته یا جام بلاستوئید در بالای ناحیه پشتی (از نوک های دور از دهانه ای آمبولاکرا تا قطب پشتی). ب) یک پوشش قوسی صفحات آهکی بین بازوهای لاله وش. - در زمین ریخت شناسی، ساختاری در پوسته کره زمین، که مشابه یا یادآرور یک تاق ضربی یا یک فضای انحنایی است. مثلاً: یک غار یا دهانه آتشفشانی.

انگلیسی به انگلیسی

• arch, dome; room with an arch or a dome; secure room for storing money or valuables; underground burial chamber; pole vaulting
leap up or over (especially with the help of the hands or a vaulting pole); rising up suddenly (as to fame or success); create a vaulted structure; be in the form of a vaulted structure
a vault is a secure room where money and other valuable things can be kept safely.
the vault of a church or cemetery is the place where people are buried.
a vault is also an arched roof or ceiling.
if you vault something or vault over it, you jump over it, putting one or both of your hands on it.
see also vaulted.

پیشنهاد کاربران

به معنی شخصی که راز داره
راز نگهدار
پریدن ( همراه با مهارت معمولا به فاصله یا ارتفاع زیاد )
به معنی پریدن هم هست
خزانه
در مهندسی کامپیوتر: دارایی های دیجیتال - داده های حریم خصوصی - داده های شخصی
دوستان دقت داشته باشید که به این نوع گاو صندوق ها میگن vault 👇
vaultvault
صندقچه اسرار
vault ( معماری و شهرسازی )
واژه مصوب: آهون
تعریف: مجرای افقی برای عبور لوله ها و بافه های تأسیسات ساختمان
( به قدرت ) رسیدن یا رساندن
طاق
arc: کمان ( این علامت در مثلثات هم استفاده میشود )

انبار
جای امن برای مخفی کردن چیزی دربرنامه های موبایل این اصطلاح برای ایجاد فایلی است که در ان عکس ها وفیلم ها نگهداری وبا پسورد باز میشود
گنبد - طاق
محفظه های بزرگ ، ضخیم و فلزی در مکان هایی مانند بانک ها برای نگهداری اشیای قیمتی ، گاو صندوق فوق ایمن
( جهت تفهیم بیشتر ، به تصویر مربوطه به همین لغت مراجعه فرمایید. )
گنبد=آسمانها ( منظور شکل گنبدی از دید انسان در نگاه به فضا )
پرش از خرک در ژیمناستیک
گاوصندوق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس