1. The vastness of space defied comprehension.
[ترجمه گوگل]وسعت فضا، درک را به چالش می کشد
[ترجمه ترگمان]وسعت فضا به سختی درک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وسعت فضا به سختی درک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The vastness of space really boggles the mind.
[ترجمه گوگل]وسعت فضا واقعا ذهن را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]وسعت فضا واقعا ذهن را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وسعت فضا واقعا ذهن را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This process of civilisation has, within the vastness of evolutionary time, hardly started.
[ترجمه گوگل]این روند تمدن، در وسعت زمان تکاملی، به سختی آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند تمدن، در وسعت زمان تکاملی، به سختی شروع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند تمدن، در وسعت زمان تکاملی، به سختی شروع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The vastness was otherwise a hindrance, however, like shoes five sizes too big.
[ترجمه گوگل]وسعت در غیر این صورت یک مانع بود، اما مانند کفش های پنج سایز خیلی بزرگ
[ترجمه ترگمان]با این حال، وسعت این وسعت یک مانع بود، با این حال، مانند کفش ها پنج اندازه بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، وسعت این وسعت یک مانع بود، با این حال، مانند کفش ها پنج اندازه بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A man feels so insignificant against its vastness that confidences no longer seem something to keep to oneself.
[ترجمه گوگل]یک مرد در برابر وسعت آن چنان احساس بیاهمیتی میکند که دیگر به نظر نمیرسد که اعتماد به نفس چیزی برای خود نگهداشتن باشد
[ترجمه ترگمان]مردی چنان احساس حقارت می کند که دیگر به نظر نمی رسد که این راز را مخفی نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردی چنان احساس حقارت می کند که دیگر به نظر نمی رسد که این راز را مخفی نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. To stare at an empty vastness would be dispiriting; perhaps also it would bring about too great a sense of isolation.
[ترجمه گوگل]خیره شدن به وسعت خالی، مایوس کننده خواهد بود شاید همچنین باعث ایجاد حس انزوای بیش از حد شود
[ترجمه ترگمان]برای زل زدن به یک وسعت خالی، dispiriting بود؛ شاید هم چنین به نظر می رسید که به تنهایی احساس انزوا و انزوا را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای زل زدن به یک وسعت خالی، dispiriting بود؛ شاید هم چنین به نظر می رسید که به تنهایی احساس انزوا و انزوا را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Finally, the vastness of space makes the probability of such a close approach of two stars extremely small.
[ترجمه گوگل]در نهایت، وسعت فضا، احتمال چنین نزدیک شدن دو ستاره را بسیار کم می کند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، وسعت فضا، احتمال چنین نزدیک شدن نزدیک به دو ستاره را بسیار کوچک می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، وسعت فضا، احتمال چنین نزدیک شدن نزدیک به دو ستاره را بسیار کوچک می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The great Vistula rolled its yellowish, sombre vastness around low sandy islands.
[ترجمه گوگل]ویستولای بزرگ وسعت زرد و تاریک خود را در اطراف جزایر شنی کم ارتفاع می چرخاند
[ترجمه ترگمان]ویستول بزرگ مایل به زرد و تیره آن اطراف جزایر شنی کوچک می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویستول بزرگ مایل به زرد و تیره آن اطراف جزایر شنی کوچک می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The globe puts off its mask of vastness to its lover.
[ترجمه گوگل]جهان نقاب وسعت خود را به روی معشوقش می گذارد
[ترجمه ترگمان]جهان mask خود را از vastness به معشوق خود می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جهان mask خود را از vastness به معشوق خود می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The world pets off its mark of vastness to its lover.
[ترجمه گوگل]جهان نشان وسعت خود را به معشوقش می زند
[ترجمه ترگمان]این حیوانات خانگی توجه خود را از وسعت خود به معشوق خود باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این حیوانات خانگی توجه خود را از وسعت خود به معشوق خود باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The vastness of the oceans and the complexity of their problems still leave many puzzles unsolved.
[ترجمه گوگل]وسعت اقیانوس ها و پیچیدگی مشکلات آنها هنوز بسیاری از معماها را حل نشده باقی می گذارد
[ترجمه ترگمان]وسعت اقیانوس ها و پیچیدگی مشکلات آن ها هنوز بسیاری از معماها را حل نشده باقی می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وسعت اقیانوس ها و پیچیدگی مشکلات آن ها هنوز بسیاری از معماها را حل نشده باقی می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In this ill - defined vastness sovereignty in the contemporary sense is a new phenomenon.
[ترجمه گوگل]در این وسعت نامشخص، حاکمیت به معنای معاصر پدیده ای نو است
[ترجمه ترگمان]در این وسعت بخشیدن به عظمت در مفهوم معاصر، پدیده جدیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این وسعت بخشیدن به عظمت در مفهوم معاصر، پدیده جدیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The world puts off its off of vastness to its lover.
[ترجمه گوگل]جهان وسعت خود را به معشوقش می سپارد
[ترجمه ترگمان]جهان آن را از خود دور می کند و خود را به عاشقی می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جهان آن را از خود دور می کند و خود را به عاشقی می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Let's make concerted efforts in preserving the vastness of outer space a tranquil place for the benefit of our future generations.
[ترجمه گوگل]بیایید برای حفظ وسعت فضای بیرونی مکانی آرام به نفع نسل های آینده خود تلاش کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید تلاش های هماهنگ در حفظ وسعت فضای بیرونی و مکانی آرام برای منافع نسل های آینده خود انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیایید تلاش های هماهنگ در حفظ وسعت فضای بیرونی و مکانی آرام برای منافع نسل های آینده خود انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید