• : تعریف: constriction or narrowing of a blood vessel or vessels, as in response to a nerve impulse.
جمله های نمونه
1. They are known to counteract both the vasoconstriction and the enhanced platelet aggregation present in the initial phase of migraine.
[ترجمه گوگل]شناخته شده است که آنها با انقباض عروق و افزایش تجمع پلاکتی موجود در فاز اولیه میگرن مقابله می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها به مقابله با the و هم انباشته شدن پلاکت در فاز اولیه میگرن شناخته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Coronary vasoconstriction has been suggested by several case-reports but full cardiac investigations have seldom been carried out.
[ترجمه masih.n] انقباض عروق کرونری به وسیله چندین مورد گزارش شده ، اظهار شده است ، اما بررسی های کامل قلبی به ندرت انجام شده است.
|
[ترجمه گوگل]انقباض عروق کرونر توسط چندین گزارش مورد پیشنهاد شده است، اما تحقیقات کامل قلب به ندرت انجام شده است [ترجمه ترگمان]Coronary vasoconstriction چندین مورد گزارش شده است، اما تحقیقات قلبی به ندرت انجام شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The main pathological changes of PAH are vasoconstriction and arteriole organization afterward.
[ترجمه گوگل]عمده ترین تغییرات پاتولوژیک PAH انقباض عروق و سازماندهی شریان ها پس از آن است [ترجمه ترگمان]تغییرات pathological اصلی of، vasoconstriction و arteriole بعد از آن هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Vasoconstriction and vasodilatation are separate mechanisms.
[ترجمه گوگل]انقباض عروق و اتساع عروق مکانیسم های جداگانه ای هستند [ترجمه ترگمان]vasoconstriction و vasodilatation مکانیزم های جداگانه ای هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Both acute or chronic hypoxia can cause vasoconstriction and vasoconstriction increase.
[ترجمه گوگل]هیپوکسی حاد یا مزمن می تواند باعث انقباض عروق و افزایش انقباض عروق شود [ترجمه ترگمان]هر دو hypoxia حاد و یا مزمن می توانند موجب افزایش vasoconstriction و vasoconstriction شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Histamine causes vasoconstriction and increased permeability of small venules.
[ترجمه گوگل]هیستامین باعث انقباض عروق و افزایش نفوذپذیری وریدهای کوچک می شود [ترجمه ترگمان]Histamine باعث ایجاد vasoconstriction و افزایش نفوذپذیری گاز کوچک می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Abnormal vasoconstriction of digital arteries and cutaneous arterioles due to a local defect in normal vascular responses is thought to underlie the disorder .
[ترجمه گوگل]تصور میشود که انقباض غیرطبیعی عروق دیجیتال و شریانهای پوستی به دلیل نقص موضعی در پاسخهای طبیعی عروقی زمینهساز این اختلال است [ترجمه ترگمان]vasoconstriction غیر نرمال of دیجیتالی و arterioles جلدی به دلیل نقص داخلی در واکنش های انقباض نرمال، تصور می شود که بر این اختلال تاثیر می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Results The intrarenal vasoconstriction in different stages of cirrhosis was significantly difference.
[ترجمه گوگل]یافته ها: انقباض عروق داخل کلیه در مراحل مختلف سیروز تفاوت معنی داری داشت [ترجمه ترگمان]نتایج The vasoconstriction در مراحل مختلف سیروز تفاوت قابل توجهی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The vasoconstriction sends the lower limb vascular occlusion, hypertension, the stroke and so on.
[ترجمه گوگل]انقباض عروق باعث انسداد عروق اندام تحتانی، فشار خون بالا، سکته مغزی و غیره می شود [ترجمه ترگمان]The انسداد عروقی را کنترل می کنند، فشار خون بالا، فشار خون و غیره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In normal human pulmonary circulation, the 5 - HT1B/1Dreceptor mediates pulmonary vasoconstriction.
[ترجمه گوگل]در گردش خون طبیعی ریوی انسان، 5 - HT1B/1Dreceptor واسطه انقباض عروق ریوی است [ترجمه ترگمان]در گردش ریوی انسان، ۵ - HT۱B \/ ۱ Dreceptor واسطه vasoconstriction ریوی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Moreover, in 2 species, inhaled NO administered before the intravenous infusion of HBOC can prevent systemic vasoconstriction without causing methemoglobinemia.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در 2 گونه، NO استنشاقی که قبل از انفوزیون داخل وریدی HBOC تجویز میشود، میتواند از انقباض عروق سیستمیک بدون ایجاد متهموگلوبینمی جلوگیری کند [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در ۲ گونه، استنشاق هوای تنفسی قبل از تزریق وریدی of می تواند از vasoconstriction سیستمیک بدون ایجاد methemoglobinemia جلوگیری کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Invigorate the coffee contains acid, can prevent blood clots, hemolytic and enhance vasoconstriction, reduce stroke risk.
[ترجمه گوگل]تقویت قهوه حاوی اسید، می تواند از لخته شدن خون جلوگیری کند، همولیتیک و افزایش انقباض عروق، کاهش خطر سکته مغزی [ترجمه ترگمان]استفاده از قهوه حاوی اسید است و می تواند از لخته خون جلوگیری کند، hemolytic را افزایش دهد و vasoconstriction را افزایش دهد، خطر سکته را کاهش دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Background cell - free, hemoglobin - based oxygen carrier ( HBOC ) is systemic vasoconstriction.
[ترجمه گوگل]حامل اکسیژن بدون سلولهای پسزمینه، مبتنی بر هموگلوبین (HBOC) یک انقباض عروق سیستمیک است [ترجمه ترگمان]پس زمینه سلول رایگان، حامل اکسیژن مبتنی بر هموگلوبین (HBOC)یک vasoconstriction سیستمیک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Conclusions - These findings demonstrate that HBOC can cause systemic vasoconstriction by scavenging NO produced by NOS
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری - این یافته ها نشان می دهد که HBOC می تواند با از بین بردن NO تولید شده توسط NOS باعث انقباض عروق سیستمیک شود [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - این یافته ها نشان می دهند که HBOC می تواند منجر به vasoconstriction سیستمیک با scavenging تولید شده توسط NOS شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. AIM: The aim of this study is to investigate the possible role of potassium channel in hypoxic pulmonary vasoconstriction (HPV).
[ترجمه گوگل]هدف: هدف از این مطالعه بررسی نقش احتمالی کانال پتاسیم در انقباض عروق ریوی هیپوکسیک (HPV) می باشد [ترجمه ترگمان]AIM: هدف این مطالعه بررسی نقش احتمالی کانال پتاسیم در vasoconstriction ریوی ریوی (HPV)است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• constriction of blood vessels
پیشنهاد کاربران
بسیار مراقب این دو واژه شبیه به هم باشید vasoconstriction و venoconstriction واژة نخست ( vasoconstriction ) ، به معنای رگ تنگی ( در هر رگی است ) اما واژة دوم ( venoconstriction ) به معنای سیاهرگ تنگی است ( به پیشوند - veno توجه کنید که برای اشاره به سیاهرگ به کار رفته است )
رگ تنگی ( اسم ) : انقباض عروق خونی که آنها را باریک می کند
انقباض عروق
vasoconstriction ( علوم پایة پزشکی ) واژه مصوب: رگ تنگی تعریف: کاهش قطر داخلی رگ ها