vasculitis

جمله های نمونه

1. Symptoms include liver and kidney failure and vasculitis.
[ترجمه گوگل]علائم شامل نارسایی کبد و کلیه و واسکولیت است
[ترجمه ترگمان]علائم عبارتند از کبد و نارسایی کلیه و نارسایی کلیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Another lesion for vasculitis, which vasculitis often due to cold hypergammaglobulinemia, high hypergammaglobulinemia, or immune complex deposition caused.
[ترجمه گوگل]ضایعه دیگری برای واسکولیت، که واسکولیت اغلب به دلیل هایپرگاماگلوبولینمی سرد، هیپرگاماگلوبولینمی بالا یا رسوب کمپلکس ایمنی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]ضایعه دیگری برای vasculitis که اغلب به خاطر سرما خوردگی سرد، hypergammaglobulinemia بالا و یا رسوب پیچیده سیستم ایمنی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Retinal vasculitis is always involved retinal vein retinal artery is involved less.
[ترجمه گوگل]واسکولیت شبکیه همیشه درگیر است ورید شبکیه شریان شبکیه کمتر درگیر است
[ترجمه ترگمان](Retinal vasculitis)همیشه در شبکیه نقش دارد که سرخرگ شبکیه چشم را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This muscular artery demonstrates vasculitis with chronic inflammatory cell infiltrates.
[ترجمه گوگل]این شریان عضلانی واسکولیت را با نفوذ سلول های التهابی مزمن نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این سرخرگ عضلانی vasculitis را با infiltrates سلول التهابی مزمن نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This patient has been misdiagnosed as vasculitis and nodular panniculitis.
[ترجمه گوگل]این بیمار به اشتباه واسکولیت و پانیکولیت ندولار تشخیص داده شده است
[ترجمه ترگمان]این بیمار به عنوان vasculitis و nodular panniculitis تشخیص داده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Enterovirus-related vasculitis of the central nervous system is thus another consideration when facing a child with focal seizure, acute hemiplegia and cerebral infarction.
[ترجمه گوگل]بنابراین، واسکولیت سیستم عصبی مرکزی مربوط به انتروویروس یکی دیگر از مواردی است که هنگام مواجهه با کودک مبتلا به تشنج کانونی، همی پلژی حاد و انفارکتوس مغزی مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]از این رو vasculitis مربوط به سیستم عصبی مرکزی هنگامی که با یک کودک مبتلا به صرع کانونی، hemiplegia حاد و مغزی مواجه است، مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clinical features of PTU induced ANCA-associated vasculitis were compared with those of DIL reviewing literature. Antihistone IgG antibody was detected by ELISAs.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های بالینی واسکولیت مرتبط با ANCA ناشی از PTU با مقالات مروری DIL مقایسه شد آنتی بادی آنتی هیستون IgG توسط ELISA شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های بالینی of ناشی از ANCA در مقایسه با those در حال مرور ادبیات مقایسه شدند آنتی بادی Antihistone IgG توسط ELISAs شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At higher magnification, vasculitis with arterial wall necrosis is seen. Note the fragmented remai of neutrophilic nuclei (karyorrhexis).
[ترجمه گوگل]در بزرگنمایی بیشتر، واسکولیت همراه با نکروز دیواره شریانی دیده می شود به رمای تکه تکه شده هسته های نوتروفیل (کاریورکسیس) توجه کنید
[ترجمه ترگمان]در بزرگنمایی بالاتر، vasculitis با نکروز تومور بافت دیده می شود توجه داشته باشید که remai تکه تکه شده هسته neutrophilic (karyorrhexis)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Juvenile gangrenous vasculitis of the scrotum: Is it a variant of pyoderma gangrenosum?
[ترجمه گوگل]واسکولیت گانگرونی نوجوانان کیسه بیضه: آیا نوعی از پیودرما گانگرنوزوم است؟
[ترجمه ترگمان]نوجوانان gangrenous vasculitis از the: آیا آن نوعی از pyoderma gangrenosum است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Vasculitis includes a group of diseases that have different pathogenesis and protean clinical manifestations.
[ترجمه گوگل]واسکولیت شامل گروهی از بیماری ها است که پاتوژنز و تظاهرات بالینی پروتئینی متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]Vasculitis شامل گروهی از بیماری ها است که بیماری زا بودن متفاوت و protean بالینی را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Serologic evidence of a systemic vasculitis was present in 50 % of patients.
[ترجمه گوگل]شواهد سرولوژیک واسکولیت سیستمیک در 50 درصد بیماران وجود داشت
[ترجمه ترگمان]شواهد serologic از یک vasculitis سیستمیک در حدود ۵۰ % از بیماران وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The secondary renal diseases included vasculitis, microangiopathy and cast nephropathy.
[ترجمه گوگل]بیماری های کلیوی ثانویه شامل واسکولیت، میکروآنژیوپاتی و نفروپاتی گچ بود
[ترجمه ترگمان]بیماری های کلیوی شامل vasculitis، microangiopathy و nephropathy هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To improve the diagnosis of primary cerebral vasculitis.
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود تشخیص واسکولیت اولیه مغزی
[ترجمه ترگمان]هدف بهبود تشخیص vasculitis مغزی اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Recent studies of resection specimens from patients with Crohn's disease have shown inflammatory microvascular occlusion, apparently secondary to mesenteric vasculitis.
[ترجمه گوگل]مطالعات اخیر بر روی نمونه های برداشتن از بیماران مبتلا به بیماری کرون، انسداد میکروواسکولار التهابی، ظاهراً ثانویه به واسکولیت مزانتریک را نشان داده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات اخیر نمونه های resection از بیماران مبتلا به بیماری Crohn، انسداد microvascular التهابی را نشان داده اند که ظاهرا نسبت به mesenteric vasculitis ثانویه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inflammation of the blood vessels

پیشنهاد کاربران

vasculitis ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: رگ آماس
تعریف: التهاب رگ های خونی یا لنفاوی
التهاب عروق

بپرس