varnish

/ˈvɑːrnɪʃ//ˈvɑːnɪʃ/

معنی: جلا، صیقل، لاک الکل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، جلا دادن، صیقلی کردن
معانی دیگر: (مجازی) جلا، براقی، لاک و الکل زدن، روغن جلا زدن، صیقل دادن، برق انداختن، براق کردن، عیب پوشی کردن، ظاهرسازی کردن، (با تزیین) پنهان کردن، (انگلیس) لاک (ناخن) (امریکا: nail polish)، روغن جلا (oil varnish هم می گویند)، لاک و الکل (spirit varnish هم می گویند)، تزیین کردن، آراستن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a liquid of resinous material that is brushed on wood or the like to make a hard, shiny, protective coating.
مشابه: dope, polish

- Apply the varnish thinly and evenly.
[ترجمه گوگل] لاک را به صورت نازک و یکنواخت بمالید
[ترجمه ترگمان] رنگ خود را به طور مساوی و به طور مساوی اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: such a coating itself.
مشابه: polish

- The varnish on this old table is wearing thin now.
[ترجمه گوگل] لاک روی این میز قدیمی الان نازک شده است
[ترجمه ترگمان] The روی این میز کهنه حالا نازک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: any superficially pleasing outward appearance or show.
مشابه: veneer

- All this talk about good times for the company is just varnish.
[ترجمه گوگل] تمام این صحبت ها در مورد اوقات خوب برای شرکت فقط لاک زدن است
[ترجمه ترگمان] تمام این صحبت ها درباره اوقات خوب برای شرکت فقط varnish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: varnishes, varnishing, varnished
مشتقات: varnisher (n.)
(1) تعریف: to cover or coat with or as with varnish.
مشابه: finish

- I varnished the picnic table this weekend.
[ترجمه گوگل] این آخر هفته میز پیک نیک را لاک زدم
[ترجمه ترگمان] من این آخر هفته میز پیک نیک رو برق زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to give a superficially or deceptively pleasing appearance to; gloss over.
مشابه: gloss, veneer

- In telling us the news, he varnished the unpleasant truth.
[ترجمه گوگل] او در گفتن این خبر، حقیقت ناخوشایند را لو داد
[ترجمه ترگمان] برای اینکه خبرها را به ما بگوید، حقیقت ناخوشایند را جلا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. literary varnish
جلای ادبی

2. nail varnish
لاک ناخن

3. to varnish a table
میزی را روغن جلا زدن

4. they tried to varnish their daughter's defects
آنان کوشیدند که عیوب دخترشان را بپوشانند.

5. the old table has lost its varnish
میز قدیمی جلای خود را از دست داده است.

6. The varnish takes a few hours to harden.
[ترجمه گوگل]سفت شدن لاک چند ساعت طول می کشد
[ترجمه ترگمان]لعاب روغن چند ساعت طول می کشد تا سفت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She covers her selfishness with a varnish of good manners.
[ترجمه گوگل]او خودخواهی خود را با لاکی از اخلاق خوب می پوشاند
[ترجمه ترگمان]او خودخواهی او را با یک نوع رفتار خوب می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The varnish takes a few minutes to harden.
[ترجمه گوگل]سفت شدن لاک چند دقیقه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]رنگ روغن چند دقیقه طول می کشد تا سفت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The varnish comes in six natural wood shades.
[ترجمه گوگل]این لاک در شش رنگ چوب طبیعی عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]لعاب روغن در شش رنگ چوب طبیعی ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The table needed two coats of varnish.
[ترجمه گوگل]میز به دو لایه لاک نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]میز به دو لایه لباس احتیاج داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Apart from a few nicks in the varnish, the guitar is in very good condition.
[ترجمه گوگل]گیتار به غیر از چند شیک در لاک در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر چند nicks در روغن جلا، گیتار شرایط بسیار خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Give the cardboard two or three coats of varnish to harden it.
[ترجمه گوگل]به مقوا دو یا سه لایه لاک بزنید تا سفت شود
[ترجمه ترگمان]به مقوا دو یا سه لایه of بده تا آن را سفت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Apply the varnish evenly over the whole surface.
[ترجمه گوگل]لاک را به طور یکنواخت روی تمام سطح بمالید
[ترجمه ترگمان]روغن را بصورت یکدست روی کل سطح بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She dipped the brush lightly in the varnish.
[ترجمه گوگل]برس را به آرامی در لاک فرو کرد
[ترجمه ترگمان]قلم مو را به آرامی در the فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Varnish applied over wet paint is likely to crackle.
[ترجمه گوگل]لاکی که روی رنگ مرطوب استفاده می شود، احتمالاً ترک می خورد
[ترجمه ترگمان]Varnish که روی رنگ مرطوب اعمال می شوند به احتمال زیاد به ترق و تروق در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Paint the box all over with varnish.
[ترجمه گوگل]تمام جعبه را با لاک رنگ کنید
[ترجمه ترگمان] همه رو با varnish بکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلا (اسم)
gloss, vermeil, radiation, buff, satin, polish, varnish, burnish, japan, shininess

صیقل (اسم)
polish, varnish, burnish, polishing

لاک الکل (اسم)
varnish, lac, lacquer

لاک الکل زدن به (فعل)
varnish

جلا زدن به (فعل)
varnish

لعاب زدن به (فعل)
varnish

دارای ظاهرخوب کردن (فعل)
varnish

جلا دادن (فعل)
surface, polish, varnish, burnish, furbish, japan

صیقلی کردن (فعل)
sleek, scour, glass, varnish, urbanize, sleeken

تخصصی

[عمران و معماری] جلا - ورنی - روغن جلا
[مهندسی گاز] جلا، رنگروغن
[زمین شناسی] جلا- روغن جلا-ورنی-رنگ امیزی نهایی
[پلیمر] لعاب

انگلیسی به انگلیسی

• surface coat (usually of paint) which glazes and protects; solution which provides a glossy or protective coating, lacquer; superficially polished appearance
cover with a protective (often glossy) coating; give something a superficially polished appearance
varnish is an oily liquid which is painted onto wood to give it a hard, clear, shiny surface.
the varnish on an object is the hard, clear, shiny surface that it has when it has been painted with varnish.
if you varnish something, you paint it with varnish.

پیشنهاد کاربران

1. روغن جلا. لاک الکل 2. جلا. برق 3. لاک ( ناخن ) 4. جلا دادن. برق انداختن. صیغل دادن 7. ظاهر ( چیزی را ) درست کردن 8. تزئئین کردن
مثال:
the varnish which will withstand wear
روغن جلایی که در مقابل فرسودن مقاومت می کند.
لکه
varnish: روغن جلا
varnish ( n ) ( vɑrnɪʃ ) =a liquid that is painted onto wood, metal, etc. and that forms a hard, shiny, transparent surface when it is dry, e. g. I'll give the shelves a coat of varnish.
varnish
glaze is a noun and a verb
لاک الکل - لاک الکل زدن
varnish ( شیمی )
واژه مصوب: ورنی
تعریف: آمیزۀ مایعی که پس از کشیده شدن به صورت یک لایۀ نازک، به فیلم ( film ) جامد معمولاً شفاف تبدیل می شود
[برق و الکترونیک]
عایق نسوز

بپرس