اسم ( noun )
• (1) تعریف: a liquid of resinous material that is brushed on wood or the like to make a hard, shiny, protective coating.
• مشابه: dope, polish
• مشابه: dope, polish
- Apply the varnish thinly and evenly.
[ترجمه گوگل] لاک را به صورت نازک و یکنواخت بمالید
[ترجمه ترگمان] رنگ خود را به طور مساوی و به طور مساوی اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رنگ خود را به طور مساوی و به طور مساوی اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: such a coating itself.
• مشابه: polish
• مشابه: polish
- The varnish on this old table is wearing thin now.
[ترجمه گوگل] لاک روی این میز قدیمی الان نازک شده است
[ترجمه ترگمان] The روی این میز کهنه حالا نازک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] The روی این میز کهنه حالا نازک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: any superficially pleasing outward appearance or show.
• مشابه: veneer
• مشابه: veneer
- All this talk about good times for the company is just varnish.
[ترجمه گوگل] تمام این صحبت ها در مورد اوقات خوب برای شرکت فقط لاک زدن است
[ترجمه ترگمان] تمام این صحبت ها درباره اوقات خوب برای شرکت فقط varnish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تمام این صحبت ها درباره اوقات خوب برای شرکت فقط varnish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: varnishes, varnishing, varnished
مشتقات: varnisher (n.)
حالات: varnishes, varnishing, varnished
مشتقات: varnisher (n.)
• (1) تعریف: to cover or coat with or as with varnish.
• مشابه: finish
• مشابه: finish
- I varnished the picnic table this weekend.
[ترجمه گوگل] این آخر هفته میز پیک نیک را لاک زدم
[ترجمه ترگمان] من این آخر هفته میز پیک نیک رو برق زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من این آخر هفته میز پیک نیک رو برق زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to give a superficially or deceptively pleasing appearance to; gloss over.
• مشابه: gloss, veneer
• مشابه: gloss, veneer
- In telling us the news, he varnished the unpleasant truth.
[ترجمه گوگل] او در گفتن این خبر، حقیقت ناخوشایند را لو داد
[ترجمه ترگمان] برای اینکه خبرها را به ما بگوید، حقیقت ناخوشایند را جلا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برای اینکه خبرها را به ما بگوید، حقیقت ناخوشایند را جلا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید