• : تعریف: showing variety or diversity, esp. in having patches, spots, streaks, or the like of various colors. • متضاد: monochrome, solid • مشابه: checkered, motley, mottled
جمله های نمونه
1. a variegated crowd
یک جماعت جوراجور
2. a variegated tulip
لاله ی چندرنگ
3. the bright sunshine and the variegated flowers exhilarated him
آفتاب درخشان و گل های رنگارنگ او را سرحال آورد.
4. We're going to grow a variegated ivy up the back of the house.
[ترجمه Alireza] ما می خواهیم یک پیچک ابلق در حیاط پشتی پرورش دهیم
|
[ترجمه گوگل]ما یک پیچک رنگارنگ در پشت خانه پرورش می دهیم [ترجمه ترگمان]ما داریم یک پیچک variegated را از پشت خانه بزرگ می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This plant has beautifully variegated leaves.
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای برگ های زیبا و متنوع است [ترجمه ترگمان]این گیاه برگ های چند رنگی زیبایی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The leaves are a variegated red.
[ترجمه گوگل]برگها قرمز رنگارنگ هستند [ترجمه ترگمان]برگ ها a رنگی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This specimen is richly variegated in colour.
[ترجمه گوگل]این نمونه از نظر رنگ بسیار متنوع است [ترجمه ترگمان]این نمونه، رنگارنگ و رنگارنگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In species with variegated leaves the dorsal side is olive brown, light to dark red or deep purple.
[ترجمه گوگل]در گونه هایی با برگ های متنوع، سمت پشتی قهوه ای زیتونی، قرمز روشن تا تیره یا بنفش تیره است [ترجمه ترگمان]در گونه های رنگارنگ، قسمت پشتی به رنگ قهوه ای زیتونی و یا به رنگ ارغوانی تیره است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He emphasizes how variegated were the personalities of these poets, and the literary styles which they practised.
[ترجمه گوگل]او بر تنوع شخصیت این شاعران و سبک های ادبی آنها تأکید می کند [ترجمه ترگمان]او بر این تاکید می کرد که چگونه variegated شخصیت این شاعران، و سبک های ادبی که آن را تمرین می کردند، بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Crested drake has strikingly variegated plumage, with conspicuous orange-chestnut wing-fans and side-whiskers.
[ترجمه گوگل]دریک کاکل دار دارای پرهای رنگارنگ چشمگیر، با فن های بال نارنجی- شاه بلوطی و سبیل های کناری است [ترجمه ترگمان](Crested دریک)با پره ای رنگارنگ و پره ای برجسته نارنجی و موهای شانه، پره ای رنگارنگ و رنگارنگ دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The new variegated urban space meant the experience at any one time of a greater number and a greater variety of impressions.
[ترجمه گوگل]فضای متنوع شهری جدید به معنای تجربه تعداد بیشتر و تنوع بیشتر در هر زمان بود [ترجمه ترگمان]فضای شهری رنگارنگ جدید به معنای تجربه در هر زمان از تعداد بیشتر و تنوع بیشتر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A cautionary note, applicable to most variegated plants is the problem of reversion.
[ترجمه گوگل]یک نکته احتیاطی که برای اکثر گیاهان رنگارنگ قابل اعمال است، مشکل بازگشت است [ترجمه ترگمان]یک نکته احتیاطی که برای بسیاری از گیاهان variegated قابل استفاده است، مساله بازگشت به وطن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The veined and variegated roots yielded beautiful veneers much prized for ornamental work.
[ترجمه گوگل]ریشههای رگهدار و رنگارنگ، روکشهای زیبایی به دست میدهد که برای کارهای زینتی بسیار ارزشمند است [ترجمه ترگمان]ریشه های veined و variegated گل های زیبای veneers را به خاطر کار زینتی به ثمر رساندند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Sometimes, the leaves of variegated plants clash with the colours of their own flowers.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، برگ های گیاهان رنگارنگ با رنگ گل های خود درگیر می شوند [ترجمه ترگمان]برخی اوقات، برگ های رنگارنگ گیاهان با رنگ های گل های خود برخورد می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چند رنگ (صفت)
polychromatic, variegated, polychrome
تخصصی
[زمین شناسی] متنوع، رنگارنگ - به یک رسوب یا سنگ رسوبی گویند، مانند طبقات قرمز یا ماسه سنگ، که نشان دهنده تغییراتی در رنگ در نقاط نامنظم نوارها، لکه ها، راه راه ها یا الگوهای مشبک می باشد. مقایسه شود با: خال دار یا لکه دار.
انگلیسی به انگلیسی
• a variegated plant or leaf has different coloured markings on it.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Exhibiting different colors or patterns; multicolored 🌼 🔍 مترادف: Multicolored ✅ مثال: The garden was filled with variegated flowers, creating a colorful display.
ابلغ
Having streaks, marks, or patches of a different color or colors; varicolored: a plant with variegated leaves. 2. Distinguished or characterized by variety; diversified: her variegated experience