variant

/ˈveriənt//ˈveərɪənt/

معنی: نوع دیگر، متبادل، مختلف، گوناگون
معانی دیگر: متنوع، متفاوت، جوراجور، چندسان، گونه، دیس، صورت، شکل، (زبان شناسی) گونه های مختلف واژه، تلفظ های مختلف واژه، املاهای مختلف واژه، واجگونه، مغایر، متغیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: differing from something considered normal or from most others of the same type; deviant.
مترادف: deviant, different, divergent
مشابه: deviate, unusual

(2) تعریف: containing or exhibiting variation or diversity; varying.
مترادف: varied
مشابه: diverse, varying
اسم ( noun )
• : تعریف: something that shows differences from a norm or average, or from others of the same type.
مترادف: variation
مشابه: alteration, modification, variety, version

- This blue tulip is a lovely variant of a purple strain.
[ترجمه گوگل] این گل لاله آبی یک نوع دوست داشتنی از سویه بنفش است
[ترجمه ترگمان] این لاله آبی یک نوع دوست داشتنی از نژاد بنفش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. variant points of view
دیدگاه های متفاوت

2. variant religious groups
دستجات مذهبی مختلف

3. the variant interpretations of this text
تفسیرهای جوراجور این متن

4. the variant spellings of his name
گونه های مختلف املای نام او

5. this land's variant scenery
مناظر متنوع این سرزمین

6. Fortune is variant.
[ترجمه گوگل]ثروت یک نوع است
[ترجمه ترگمان]بخت متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This game is a variant of netball.
[ترجمه گوگل]این بازی یک نوع نت بال است
[ترجمه ترگمان]این بازی گونه ای از netball است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This game is a variant of / on baseball.
[ترجمه گوگل]این بازی یک نوع از / در بیس بال است
[ترجمه ترگمان]این بازی نوعی بازی بیسبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The quagga was a strikingly beautiful variant of the zebra.
[ترجمه گوگل]کواگا یک نوع فوق العاده زیبا از گورخر بود
[ترجمه ترگمان]The گونه ای کاملا زیبا از گورخر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Luckily the second dose, a minor variant of the first, did the trick.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه دوز دوم، یک نوع کوچک از دوز اول، کار را انجام داد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه مقدار دوم، نوع کمی از اولی، حقه را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The least bad variant might actually be for the international currency markets to take it apart.
[ترجمه گوگل]بدترین نوع ممکن است در واقع برای بازارهای ارز بین المللی باشد که آن را از هم جدا کنند
[ترجمه ترگمان]این نوع بد ممکن است در واقع برای بازارهای ارز بین المللی باشد تا آن را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The final variant on provision for cyclists occurs in areas where streets are relatively narrow and pass predominantly through housing districts.
[ترجمه گوگل]آخرین نوع تدارکات برای دوچرخه سواران در مناطقی اتفاق می افتد که خیابان ها نسبتاً باریک هستند و عمدتاً از مناطق مسکونی عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]آخرین گزینه برای دوچرخه سواران در مناطقی رخ می دهد که در آن خیابان ها نسبتا باریک بوده و عمدتا از طریق مناطق مسکونی عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Communist variant of management Centralism goes much further, to be sure, than the variant found in democratic societies.
[ترجمه گوگل]نوع کمونیستی مدیریت، سانترالیسم، مطمئناً بسیار فراتر از گونه ای است که در جوامع دموکراتیک یافت می شود
[ترجمه ترگمان]متغیر کمونیستی centralism بیشتر از آن چیزی است که در جوامع دموکرات یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They use a variant of it, a sort of teeth-gnashing, when they see a bird through a window.
[ترجمه گوگل]زمانی که پرنده ای را از پنجره می بینند از نوعی از آن استفاده می کنند، نوعی دندان قروچه
[ترجمه ترگمان]آن ها از متفاوتی از آن استفاده می کنند، نوعی دندان به هم فشرده که وقتی یک پرنده را از پنجره می بینند، به هم فشرده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mackenzie's technique uses a variant of Michael Barnsley's iterated function system, called a fractal interpolation function.
[ترجمه گوگل]تکنیک مکنزی از گونه‌ای از سیستم تابع تکراری مایکل بارنزلی استفاده می‌کند که تابع درون یابی فراکتال نامیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]تکنیک مکنزی از متغیری از تابع تکرار شونده مایکل Barnsley استفاده می کند که تابع interpolation مقطعی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Even variant pronunciations of the same word may on occasion be assigned contrasting meanings.
[ترجمه گوگل]حتی ممکن است گاهی به تلفظ های مختلف یک کلمه معانی متضاد نسبت داده شود
[ترجمه ترگمان]حتی pronunciations متفاوت یک واژه نیز ممکن است به معانی متضاد اختصاص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوع دیگر (اسم)
variant

متبادل (صفت)
alternate, alternative, blackout, interchangeable, variant

مختلف (صفت)
different, variant, dissimilar, disparate, several, various, diverse, divergent, multifarious

گوناگون (صفت)
variant, varied, pied, various, diverse, multiple, miscellaneous, multifarious, protean, varicolored, varicoloured, variform

تخصصی

[کامپیوتر] متنوع نام دیگر آن union ) اجتماع ) است . نوعی داده که می تواند مقادیر مربوط به بیش ازط یک نوع داده را داشته باشد. مثلاً در برنامه visual basic متغیر که صورت variant تعریف شده است . می تواند مقادیر اعداد صحیح، اعداد ممیز شناور، رشته ها و چند نوع دیگر از داده را در خود جای دهد . در درون کامپیوتر متغیر variant به صورت یک مقدار، به اضافه چند بیت اضافی که نوع مقدار را مشخص می کند . ذخیره می شود .
[زمین شناسی] گونه، قابل تغییر،مغایر،نوع دیگر،گوناگون ،غیرعادی
[ریاضیات] مختلف، مغایر
[] نیم مسیر
[خاک شناسی] واریانت
[آمار] غیرعادی

انگلیسی به انگلیسی

• that which differs somewhat from the norm
a variant of something has a different form from the usual one. count noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. ...a variant form of the basic action.

پیشنهاد کاربران

متغییر ( در متون علمی )
وردا
گردش. دگرش. دگرگونی.
قابل تغییر، مغایر، نوع دیگر، گوناگون، مختلف، متغیر، روانشناسی: گونه، بازرگانی: گزینه
مانند ، بدیل ، نظیر ، شبیه، همسان ،
تغییر مسیر خطوط لوله بر روی نقشه
متنوع adj
گونه ی متنوع n
"وَردا"
Variation یا واریاسیون که به [تغییر کردن، گردیدن] برگردان می شود همان [وردیدن] در زبان پارسیک ( پارسی میانه ) بوده است.
جابجایی واجِ /و/ به /گ/ از پارسی میانه به پارسی نو بسیار فراوان است از آن میان وردیدن به گردیدن.
...
[مشاهده متن کامل]

پس می توان از واژه ی وردش به جای واژه ی تازیِ تغییر در برگردان واژه ی variation و نیز از وردا به جای متغیر در برگردان variant بهره گرفت.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vary
✅️ اسم ( noun ) : variety / variability / variable / variance / variant / variation / variableness / variousness / varietal / variate
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : variable / variant / various / varied / varying / varietal / variational
✅️ قید ( adverb ) : variably / variously / variedly / varyingly

نوع ، گونه
و در شکل جمع : انواع
هم خوان و یک سان بودن
به فارسی وَرتا: یعنی نسخه یا گونه یی از چیزیی که در برخی جنبه ها باهم فرق دارن.
نمونه: ورتاهای کرونا Omicron, Delta, Alpha . . . اند
اُمیکرون از دیگر ورتاها دارای سرعت شیوع بیشتری و ماندگاری بیشتری به نسب ورتاهای دیگر است.
...
[مشاهده متن کامل]

ولی ورتای آلفا، کشندِتر است زیرا دستگاه ایمنی بیمار را از کار می اندازد.
variation: وَرتش
vary: وَرتیدن، ورتاندن
variance: ورتایی
covariance: هَموَرتایی
variational: وَرتشی
variable: وَرتنده، ورتا

Variant گونه نمیشه حالا شاید تو محاوره منظورو برسونه ولی برا کسی که داره علم رو به زبان انگلیسی یاد میگره میتونه باعث سردرگمی بشه.
نسخه دیگر، گونه دیگر
عامل، عنصر، مولفه
سویه
variant ( موسیقی )
واژه مصوب: بدیل
تعریف: 1. اصطلاحی برای روایت های مختلف از یک اثر موسیقایی|||2. تغییر ناگهانی از مقام بزرگ به کوچک یا بر عکس|||3. روایت های مختلف از یک موسیقی مردمی که، با تغییراتی، از یک ناحیه به ناحیۀ دیگر انتقال می‏یابد
variant ( noun ) = نوع ( متفاوت ) ، گونه، شکل
معانی دیگر ��� داستان ( روایت ) ، نسخه بدل، نوع دیگر
Definition = چیزی که کمی متفاوت از سایر موارد مشابه است/
examples :
1 - The story has many variants
...
[مشاهده متن کامل]

این داستان روایتهای بسیاری دارد.
2 - There are four variants of malaria, all transmitted to humans by a particular family of mosquitoes.
چهار نوع مالاریا وجود دارد که همگی توسط خانواده خاصی از پشه ها به انسان منتقل می شوند.
variant ( adj ) = مختلف، گوناگون، متنوع، متفاوت
Definition = ناهمسان
examples:
1 - The dictionary shows "neighbour" with the American variant spelling "neighbor".
فرهنگ لغت "همسایه" را با حروف هجی انگلیسی متفاوت "همسایه" نشان می دهد.
2 - One strategy to improve the immune reaction is to make what are called heteroclitic antigen variants.
یک استراتژی برای بهبود واکنش ایمنی ساخت انواع مختلف آنتی ژن هتروکلیتیک است.

جهش یافته ( در مورد بیماری )
گونه
Iran says local COVID - 19 vaccine effective against UK variant
واریخته ، دگر ریخته ، واگونه ، واریته
New UK variant Has reached Ireland
گونه جدیدِ انگلستان به ایرلند هم راه یافت ( رسید )
منظور کوید نوع جدید که در انگلیس شکل گرفت به ایرلند هم رسید
*هم اسمه هم صفت
به عنوان صفت معانیش میشن : مختلف - جور وا جور - متفاوت
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان اسم میشه گونه ی متفاوت که هم در رابطه با بیماری بکار میره هم لغت و چی های ازین قبیل. مثل :
Variant words مثل labor و labour یا color یا colour
در رابطه با بیماری یعنی گونه جدید. مثل کوید ۲۰ که از کوید ۱۹ شد ولی فرق داشت باهاش
*میبینیم که در جمله اول variant تنها اومده و اسم هست و نه صفت

دگرگونه، دگرگونه ی
Variant وردا
Invariant ناوردا
فرهنگستان زبان فارسی، وردیدن از ریشه باستانی ورت ( ورتیدن ) ، را بجای فعل to vary برگزیده است و از این فعل مشتقات وردایی ( variance ) ، وردش ( variation ) ، وردا ( variant ) ، هم وردا ( covariant ) ، هم وردایی ( covariance ) ، ناوردا ( invariant ) ، ناوردایی ( invariance ) ، پادوردا ( contravariance ) را برساخته است.
...
[مشاهده متن کامل]

کدورودی درگوشی همراه
در راهسازی به طرح آغازین مسیرراه گفته میشود
به معنای طرح هم بکار می رود
مثل طرح اول و طرح دوم و. . . .
دگرسان
مشتق
معنی varient بخصوص در برنامه نویسی به معنای متغیر ترکیبی می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس