variability

/veriəˈbɪləti//ˌveərɪəˈbɪlɪti/

معنی: تغییر پذیری
معانی دیگر: تغییرپذیری

جمله های نمونه

1. There is considerable variability in all the test scores.
[ترجمه سمانه] پراکندگی ( تفاوت ) زیادی در نمرات وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]تنوع قابل توجهی در تمام نمرات آزمون وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در تمام نمرات آزمون تغییرپذیری قابل توجهی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a great deal of variability between individuals.
[ترجمه اسماعیل کریمی] تنوع بسیار زیادی میان افراد وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]تنوع زیادی بین افراد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنوع زیادی بین افراد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The greatest variability in constructed knowledge among people is probably found in their social knowledge.
[ترجمه گوگل]بیشترین تنوع در دانش ساخته شده در میان مردم احتمالاً در دانش اجتماعی آنها یافت می شود
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تغییرپذیری در دانش ایجاد شده در بین مردم احتمالا در دانش اجتماعی آن ها یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The statistic most often used to measure within-group variability is the standard deviation, although there are other possibilities.
[ترجمه گوگل]آماری که اغلب برای اندازه گیری تنوع درون گروهی استفاده می شود، انحراف معیار است، اگرچه احتمالات دیگری نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آمار اغلب برای اندازه گیری تغییرپذیری گروه استفاده می شود، اگر چه احتمالات دیگری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The variability of meanings of health and illness is due in a large degree to the negotiability of social order.
[ترجمه گوگل]تنوع معانی سلامت و بیماری تا حد زیادی به دلیل قابل بحث بودن نظم اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]تنوع معانی بهداشت و بیماری در درجه بزرگی به the نظم اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The variability in mean arterial pressure within and between subjects was 4% and 6% respectively.
[ترجمه گوگل]تغییرات فشار شریانی در داخل و بین افراد به ترتیب 4% و 6% بود
[ترجمه ترگمان]تغییرپذیری در میانگین فشار شریانی در داخل و بین سوژه ها به ترتیب ۴ % و ۶ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These are variability, segmentation and operational difficulties.
[ترجمه گوگل]اینها تنوع، تقسیم بندی و مشکلات عملیاتی هستند
[ترجمه ترگمان]اینها تغییرپذیری، تقسیم بندی و مشکلات عملیاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The variability in reproductive success of males will therefore be greater than that of females.
[ترجمه گوگل]بنابراین تنوع در موفقیت باروری مردان بیشتر از زنان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین تغییرپذیری در موفقیت تولید مثل مردان بیشتر از زنان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It did not imitate the variability of the secular rulers who thought only of temporal gain.
[ترجمه گوگل]از تغییرپذیری حاکمان سکولار که فقط به سود زمانی فکر می کردند، تقلید نمی کرد
[ترجمه ترگمان]این سبک از تنوع حاکمان سکولار که تنها به سود زمانی فکر می کردند، تقلید نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But human variability can also result in system performance that is disorganized, with negative or even disastrous effects.
[ترجمه گوگل]اما تنوع انسانی همچنین می تواند منجر به عملکرد سیستمی شود که سازماندهی نشده است، با اثرات منفی یا حتی فاجعه بار
[ترجمه ترگمان]اما تغییرپذیری انسان نیز می تواند منجر به عملکرد سیستم شود که disorganized است، با اثرات منفی یا حتی مصیبت بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Prospective information on cycle variability during treatment would have led to potential selection bias.
[ترجمه گوگل]اطلاعات آینده نگر در مورد تنوع چرخه در طول درمان می تواند منجر به سوگیری انتخاب بالقوه شود
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به تغییرات چرخه در طول درمان منجر به گرایش به انتخاب بالقوه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This variability is evident when studying purified receptors in artificial membranes, calcium release in single cells or in cell populations.
[ترجمه گوگل]این تنوع هنگام مطالعه گیرنده های خالص شده در غشاهای مصنوعی، انتشار کلسیم در تک سلولی یا در جمعیت های سلولی مشهود است
[ترجمه ترگمان]این تغییرپذیری در هنگام مطالعه گیرنده های خالص در غشا مصنوعی، آزاد کردن کلسیم در سلول های منفرد یا در جمعیت های سلول مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is considerable variability and heterogeneity in the clinical course of patients with squamous cell carcinoma of the oesophagus.
[ترجمه گوگل]تنوع و ناهمگونی قابل توجهی در سیر بالینی بیماران مبتلا به کارسینوم سلول سنگفرشی مری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنوع و عدم تجانس در روند بالینی بیماران مبتلا به carcinoma سلول squamous در مری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They work with the variability and contradictoriness of signs, without imposing single meanings on them.
[ترجمه گوگل]آنها با تنوع و تضاد نشانه ها کار می کنند، بدون اینکه معانی واحدی بر آنها تحمیل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با تغییرپذیری و contradictoriness علایم، بدون تحمیل معانی تکی بر آن ها کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusion: There is a great degree of variability in the performance of the overlap technique across different domains.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: میزان زیادی از تنوع در عملکرد تکنیک همپوشانی در حوزه‌های مختلف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: یک درجه زیادی از تغییرپذیری در عملکرد تکنیک همپوشانی در دامنه های مختلف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر پذیری (اسم)
variation, pliancy, mutability, variability

تخصصی

[عمران و معماری] تغییر پذیری
[زمین شناسی] وردش پذیری، تغییر پذیری، تنوع پذیری - در دیرین شناسی، کیفیت یا ویژگی یک ارگانیسم که باعث بروز تغییر و گوناگونی در آن می شود - در آب زیرزمینی، نسبت اختلاف بین تخلیه حداکثر و حداقل یک چشمه به تخلیه میانگین آن، که به عنوان درصد بیان می شود.
[نساجی] تغییر پذیری
[ریاضیات] تنوع، وردش، وردش پذیری، تغییر پذیری، قابلیت تغییر
[آمار] تغییرپذیری
[آب و خاک] تغییر پذیری

انگلیسی به انگلیسی

• state of being given to variation, changeability, fickleness
the variability of something is the range of different forms that it can take.

پیشنهاد کاربران

گوناگونی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vary
✅️ اسم ( noun ) : variety / variability / variable / variance / variant / variation / variableness / variousness / varietal / variate
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : variable / variant / various / varied / varying / varietal / variational
✅️ قید ( adverb ) : variably / variously / variedly / varyingly

variability ( آمار )
واژه مصوب: تغییرپذیری 2
تعریف: خصوصیت مربوط به پراکندگی و تفاوت بین نقاط مجموعه ای از داده ها
variability ( noun ) = تنوع، تغییرپذیری، قابلیت تغییر، بی ثباتی، ناپایداری
Definition = ویژگی یا واقعیت متغیر بودن ( = احتمالاً اغلب تغییر می کند ) /
examples :
1 - The polar regions exhibit the largest climatic variability on Earth.
...
[مشاهده متن کامل]

مناطق قطبی بیشترین تنوع آب و هوایی را در زمین نشان می دهند.
2 - I've spent 10 years researching how much genetic variability there is between populations.
من 10 سال تحقیق کردم که چقدر تنوع ژنتیکی بین جمعیت وجود دارد.
3 - Both sides agree there is year - to - year variability in hurricane activity.
هر دو طرف توافق دارند که بی ثباتی سال به سال در فعالیت طوفان وجود دارد.
4 - Longer - lived trees evolve more slowly and show less variability in their rates of evolution.
درختان با عمر طولانی تر به کندی تکامل می یابند و در سرعت تکامل خود تغییرپذیری کمتری نشان می دهند.
5 - Wide variability exists between women in the age at which menopause occurs.
قابلیت تغییر گسترده ای بین زنان در سنی که یائسگی رخ می دهد وجود دارد.

تغییرپذیری، تنوع، قابلیت تغییر
نوسانات
دگرپذیری
[در مباحث آمار و تجزیه و تحلیل ریاضات]پراکندگی
انعطاف پذیری
تنوع

بپرس