vane

/ˈveɪn//veɪn/

معنی: پره، بادنما
معانی دیگر: (پروانه ی آسیاب یا بادزن برقی یا ملخ هواپیما و کشتی و غیره) پره، بادفر، (قطب نما و غیره) سمت، نمایه، سوی نما، (موشک یا پرتابه و غیره) باله، بالچه، (مساحی و غیره) چوب تراز، نشانه ی تراز، (پرهای پرندگان) پهنه، بافتگاه، کسی یا چیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: vaned (adj.)
(1) تعریف: a device mounted so that it rotates freely in the wind, indicating the wind's direction; weather vane.

(2) تعریف: any of a variety of bladelike devices, as on a turbine or windmill, mounted on rotors to use or transmit the energy of wind, rushing water, or the like.
مشابه: sail

(3) تعریف: a planar surface on the outside tail of a rocket, missile, arrow, or the like, that helps to provide directional control and stability in flight.

(4) تعریف: a planar surface with the function of absorbing radiant energy to be stored or transmitted; solar panel; solar vane.

جمله های نمونه

1. A weather - vane surmounts the spire / The spire is surmounted by a weather - vane.
[ترجمه گوگل]هوا - پره بر خارخ غلبه می کند / بر گلاب غلبه می کند هوا - پره
[ترجمه ترگمان]یک بادنما روی مناره بر پا شده و مناره یک بادنما روی آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The windmill's sails are wooden vanes whose angle can be adjusted from inside the mill.
[ترجمه گوگل]بادبان های آسیاب بادی پره های چوبی هستند که زاویه آنها از داخل آسیاب قابل تنظیم است
[ترجمه ترگمان]کشتی های آسیاب بادی vanes چوبی هستند که زاویه آن را می توان از داخل کارگاه تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Vanes pirouetted in the wind.
[ترجمه گوگل]پره ها در باد می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]vanes pirouetted در باد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In kent, many vanes were completed with the Kentish horse motif and hunting scenes were popular.
[ترجمه گوگل]در کنت، بسیاری از پره ها با نقوش اسب کنتی تکمیل شد و صحنه های شکار محبوب بود
[ترجمه ترگمان]در kent، تعداد زیادی از پره ها با موتیف اسب کنت و صحنه های شکار به پایان رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wind felt on face; leaves rustle; ordinary vane moved by wind.
[ترجمه گوگل]باد در صورت احساس شد خش خش برگ ها؛ پره معمولی که توسط باد حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]باد با وزش باد موافق می وزید و خش خش برگ ها را با وزش باد تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The turbocharger is water cooled and its vanes are small to keep inertia down.
[ترجمه گوگل]توربوشارژر با آب خنک می شود و پره های آن برای پایین نگه داشتن اینرسی کوچک هستند
[ترجمه ترگمان]The سرد شده و پره های آن کوچک هستند تا اینرسی را پایین نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The accumulator vanes within the hood energize the conductors and insulators of the capacitor to power this incandescent discharge.
[ترجمه گوگل]پره های انباشته داخل هود به هادی ها و عایق های خازن انرژی می دهند تا این تخلیه رشته ای را تامین کنند
[ترجمه ترگمان]با تجمع با بار استاتیک تجمع یافته در کاپوت، رساناهای و مقره های الکتریکی خازن را انرژی می دهد تا این تخلیه رشته ای را به قدرت برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The strange, fixed weather vane that stands in the lee of the vicarage at Rennes-le-Chateau.
[ترجمه گوگل]تابلوی آب و هوای ثابت و عجیبی که در آرامگاه نیابت در رن لو شاتو قرار دارد
[ترجمه ترگمان]آلت عجیب و ثابتی که در محل اقامت کشیش خانه کشیش در le است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Harriet Vane returns to her college for the occasion and finds herself in a maelstrom of obscene graffiti and poison pen letters.
[ترجمه گوگل]هریت وین برای این مناسبت به کالج خود باز می گردد و خود را در گردابی از گرافیتی های زشت و نامه های سمی می بیند
[ترجمه ترگمان]هریت اسمیت برای این موقعیت به کالج او برمی گردد و خودش را در توفانی از نوشته ها و حروف سمی پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The stator's inner suface of vane pump is very complicated.
[ترجمه گوگل]سطح داخلی پمپ پره ای استاتور بسیار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]پمپ داخلی استاتور استاتور بسیار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Based on the test methods for measuring vane pump performance parameters, a corresponding program executable on PC-1500 pocket computer is developed in this paper.
[ترجمه گوگل]بر اساس روش‌های آزمایشی برای اندازه‌گیری پارامترهای عملکرد پمپ پره‌ای، یک برنامه متناظر قابل اجرا بر روی کامپیوتر جیبی PC-1500 در این مقاله توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]براساس روش های تست برای اندازه گیری پارامترهای عملکرد پمپ vane، یک برنامه متناظر که روی کامپیوتر جیبی PC - ۱۵۰۰ قابل اجرا است در این مقاله توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The relative error of the vane interference was less than 2 %, which meets actual requirements.
[ترجمه گوگل]خطای نسبی تداخل پره کمتر از 2 درصد بود که الزامات واقعی را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]خطای نسبی تداخل تیغه کم تر از ۲ % بود که الزامات واقعی را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The structure and working principle of the moving vane type airflowing sensor used on the electronic-controlled fuel injection system are introduced.
[ترجمه گوگل]ساختار و اصل کار سنسور جریان هوا از نوع پره متحرک مورد استفاده در سیستم تزریق سوخت با کنترل الکترونیکی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]ساختار و اصل کار of در حال حرکت از نوع airflowing که در سیستم تزریق سوخت کنترل شده الکترونیک استفاده می شود، معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wind [ vane ] has veered round to the east.
[ترجمه گوگل]باد [پره] به سمت شرق منحرف شده است
[ترجمه ترگمان]مسیر باد به سمت شرق تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A new kind of axially movable vane turbocharger was presented, and its structure was investigated.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از توربوشارژر پره ای متحرک محوری ارائه شد و ساختار آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از پره های توربین متحرک مورد بررسی قرار گرفت و ساختار آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پره (اسم)
blade, wing, septum, vane, paddle, fimbria

بادنما (اسم)
vane

تخصصی

[برق و الکترونیک] پره
[مهندسی گاز] پره، پره ای، پروانه
[زمین شناسی] پره، تیغه
[ریاضیات] پره

انگلیسی به انگلیسی

• weather vane; one of a set of blades mounted in a circle that rotates with the movement of the wind or water; guiding fin on a missile; webbed blade on either side of the shaft of a feather
a vane is a flat blade, for example on a propeller, which is part of the mechanism for using the energy of wind or water to drive a machine.

پیشنهاد کاربران

The rooster weather vane on the barn roof spun in the wind.
بادنمای خروسی روی سقف انبار با وزش باد می چرخید.
The meteorologist checked the wind vane for direction.
هواشناس جهت باد را با بادنما بررسی کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

His opinions change constantly; he turns like a vane.
عقاید او دائماً تغییر می کند؛ مثل بادنما می چرخد.
The engineer replaced the damaged guide vane in the turbine.
مهندس پره راهنمای آسیب دیده در توربین را تعویض کرد.
This hydraulic system uses a reliable vane pump.
این سیستم هیدرولیک از یک پمپ پره ای قابل اطمینان استفاده می کند.
The old church has a beautiful copper weather vane.
کلیسای قدیمی یک بادنمای مسی زیبا دارد.
They installed a new vane anemometer to measure airflow.
آنها یک بادسنج پره ای جدید نصب کردند تا جریان هوا را اندازه گیری کنند.

Here are the collocations of "vane".
Weather vane
بادنما
Wind vane
بادنما
Cock vane
بادنمای خروسی
Turn like a vane
مثل بادنما چرخیدن ( بی ثبات بودن )
Vane pump
...
[مشاهده متن کامل]

پمپ پره ای
Vane anemometer
بادسنج پره ای
Guide vane
پره راهنما
Stator vane
پره استاتور
Rotor vane
پره روتور
Turbine vane
پره توربین
Compressor vane
پره کمپرسور
Vane actuator
عملگر پره ای
Vane structure
ساختار پره ای
Air vane
پره هوا
deepseek

vanevane
🚫 دوستان لطفاً این کلمات رو باهم اشتباه نگیرید:
💡 Vain: Having excessive pride or self - importance 💅
💡 Vane: A blade or flat surface that shows the direction of the wind 🌬️
💡 Vein: A blood vessel or a structure in a leaf 🩸
vane ( ورزش )
واژه مصوب: پرّه 3
تعریف: پر طبیعی یا پلاستیکی که در انتهای تیر و روی سوفار نصب می شود تا مانع از انحراف تیر در مسیر شود
پره - پروانه آبی یا بادی