1. Our shares became completely valueless overnight.
[ترجمه گوگل]سهام ما یک شبه کاملا بی ارزش شد
[ترجمه ترگمان]سهام ما یک شبه کاملا بی ارزش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some of the royal forests had become valueless as hunting grounds.
[ترجمه گوگل]برخی از جنگل های سلطنتی به عنوان شکارگاه بی ارزش شده بودند
[ترجمه ترگمان]برخی از جنگل های سلطنتی به عنوان محوطه شکار هیچ ارزشی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Such attitudes are valueless unless they reflect inner cognition and certainty.
[ترجمه گوگل]چنین نگرش هایی بی ارزش هستند مگر اینکه بازتاب شناخت و اطمینان درونی باشند
[ترجمه ترگمان]چنین نظراتی هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه آن ها درک درونی و قطعیت درونی را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In all artistic points he is utterly valueless.
[ترجمه گوگل]در تمام نکات هنری او کاملاً بی ارزش است
[ترجمه ترگمان]در همه نقاط هنری او کام لا بی ارزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ideas seem valueless unless they are salable.
[ترجمه گوگل]ایده ها بی ارزش به نظر می رسند مگر اینکه قابل فروش باشند
[ترجمه ترگمان]ایده ها بی فایده به نظر می رسند، مگر اینکه قابل فروش باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These paintings have been ruined and are now valueless.
[ترجمه گوگل]این تابلوها خراب شده و اکنون ارزشی ندارند
[ترجمه ترگمان]این نقاشی ها خراب شده اند و حالا هیچ ارزشی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The vase is valueless, so he sold it at a low valuation.
[ترجمه گوگل]گلدان بی ارزش است، بنابراین او آن را با قیمت پایین فروخت
[ترجمه ترگمان]این گلدان هیچ ارزشی ندارد، بنابراین آن را به قیمت پایین فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A book that he considered valueless proved invaluable to the library.
[ترجمه گوگل]کتابی که او آن را بی ارزش می دانست برای کتابخانه ارزشمند بود
[ترجمه ترگمان]یک کتاب که او بی ارزشی را در نظر گرفته بود برای کتابخانه بسیار ارزشمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These blocks you are trampling under foot, like valueless stones, contain the purest ore.
[ترجمه گوگل]این بلوکهایی که زیر پا میکوبید، مانند سنگهای بیارزش، حاوی خالصترین سنگ معدنی هستند
[ترجمه ترگمان]این بلوک ها شما را لگدمال می کنید، مثل سنگ های بی ارزشی که حاوی خالص ترین سنگ معدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To make such an assumption is groundless and valueless.
[ترجمه گوگل]چنین فرضی بی اساس و بی ارزش است
[ترجمه ترگمان]ایجاد چنین فرضی بی ارزش و بی ارزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His grandeurs were stricken valueless ; they seemed to fall away from him like rotten rags.
[ترجمه گوگل]عظمت او بی ارزش شد ; به نظر می رسید که مانند پارچه های پوسیده از او دور می شوند
[ترجمه ترگمان]grandeurs به هیچ نمی ارزید و به نظر می رسید که مانند پاره های پوسیده از او دور می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That bracelet is a cheap, valueless piece of jewelry.
[ترجمه گوگل]آن دستبند یک جواهر ارزان و بی ارزش است
[ترجمه ترگمان]این دست بند یک تکه جواهر ارزان قیمتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This jewellery valueless; it is made of glass and ordinary metals.
[ترجمه گوگل]این جواهرات بی ارزش از شیشه و فلزات معمولی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این جواهر آلات، از شیشه و فلزات معمولی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You only look a like a valueless loner when you do this.
[ترجمه گوگل]وقتی این کار را انجام میدهید، فقط شبیه یک فرد بیارزش به نظر میرسید
[ترجمه ترگمان]وقتی این کار را می کنی فقط یک کم تنها به نظر می رسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We think they are inferior and valueless.
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم آنها پست و بی ارزش هستند
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم که آن ها بی ارزش و بی ارزشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید