valuation

/væljuːˈeɪʃn̩//ˌvæljʊˈeɪʃn̩/

معنی: ارزیابی، تقویم، بها
معانی دیگر: ارزشیابی، قیمت یابی، تعیین قیمت، ارزش گذاری، قدر، ارزه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of estimating, determining, or setting the value of something; appraisal.
مشابه: appraisal

(2) تعریف: an assessment of the value of something; worth.
مشابه: appraisal, estimation, value, worth

جمله های نمونه

1. property valuation for the purpose of taxation
ارزشیابی ملک به منظور تعیین مالیات

2. inventory valuation
ارزش گذاری موجودی

3. Surveyors carried out a valuation on / of our house.
[ترجمه گوگل]نقشه برداران یک ارزیابی در / از خانه ما انجام دادند
[ترجمه ترگمان]surveyors در خانه ما ارزیابی و ارزیابی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The valuation becomes a benchmark against which to judge other prices.
[ترجمه گوگل]ارزش گذاری به معیاری برای قضاوت در مورد سایر قیمت ها تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]این ارزیابی به یک معیار تبدیل می شود که در آن قیمت سایر قیمت ها مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Experts put / set a high valuation on the painting.
[ترجمه گوگل]کارشناسان ارزش گذاری بالایی بر روی نقاشی گذاشتند / تعیین کردند
[ترجمه ترگمان]متخصصان ارزیابی بالایی را بر روی این نقاشی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She puts a high valuation on trust between colleagues.
[ترجمه گوگل]او برای اعتماد بین همکاران ارزش زیادی قائل است
[ترجمه ترگمان]او ارزیابی بالایی از اعتماد بین همکاران خود قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After valuation, properties will be banded in groups of £20,000 or more.
[ترجمه گوگل]پس از ارزیابی، دارایی ها در گروه های 20000 پوند یا بیشتر دسته بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]پس از ارزش گذاری، اموال در گروه های ۲۰۰۰۰ پوند یا بیشتر جمع خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Experts set a high valuation on the painting.
[ترجمه گوگل]کارشناسان ارزش بالایی برای نقاشی تعیین کردند
[ترجمه ترگمان]متخصصان ارزیابی بالایی را بر روی این نقاشی وضع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The property has a valuation of $ 6 billion.
[ترجمه گوگل]ارزش ملک 6 میلیارد دلار است
[ترجمه ترگمان]ارزش این اموال بالغ بر ۶ میلیارد دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The analysis and valuation of a claim often requires a very thorough knowledge of labour, plant and materials use with time.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل و ارزیابی یک ادعا اغلب نیاز به دانش بسیار کامل از کار، کارخانه و مواد مصرفی با گذشت زمان دارد
[ترجمه ترگمان]تحلیل و ارزیابی یک ادعا اغلب نیازمند دانش بسیار جامع از کار، کارخانه و مواد با زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The deal comes with free valuation, no arrangement fee or extended redemption penalties.
[ترجمه گوگل]این معامله با ارزش گذاری رایگان، بدون هزینه ترتیب یا جریمه بازخرید تمدید شده همراه است
[ترجمه ترگمان]این معامله با ارزیابی رایگان، بدون پرداخت هزینه و یا penalties تمدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An independent valuation of the estimated purchase price of the existing house in the new location will be carried out.
[ترجمه گوگل]یک ارزیابی مستقل از قیمت تخمینی خرید خانه موجود در مکان جدید انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک ارزیابی مستقل از قیمت خرید تخمینی خانه موجود در محل جدید انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the valuation officer himself makes an alteration for whatever reason, for example, a renewed right exists.
[ترجمه گوگل]اگر خود افسر ارزشیابی به هر دلیلی تغییری ایجاد کند، مثلاً حق تجدید شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگر خود مامور ارزیابی به هر دلیلی تغییر کند، برای مثال، یک حق جدید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Consultants undertook the highways valuation on a depreciated replacement cost basis.
[ترجمه گوگل]مشاوران ارزیابی بزرگراه ها را بر اساس هزینه جایگزینی مستهلک شده انجام دادند
[ترجمه ترگمان]مشاوران ارزیابی بزرگراه ها را بر پایه هزینه جایگزین با ارزش پایین انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارزیابی (اسم)
estimate, cost accounting, indiction, appraisal, evaluation, assessment, valuation, appraisement

تقویم (اسم)
estimate, calendar, appraisal, assessment, valuation

بها (اسم)
value, valuation, cost, worth, price

تخصصی

[حسابداری] ارزشیابی
[زمین شناسی] ارزشیابی، ارزیابى ،عمل یا فرایند ارزیابی یا برآورد ارزش یا قیمت
[نساجی] ارزیابی - ارزش یابی
[ریاضیات] ارزه
[معدن] ارزشیابی (عمومی)

انگلیسی به انگلیسی

• appraisal, estimate; judgment of the significance (of something)
a valuation is a judgement about how much money something is worth.
a valuation is also a judgement about how good or bad something is.

پیشنهاد کاربران

در فرهنگ مالیاتی، به ارزشگذاری و تقویم املاک و مستغلات اطلاق می شود.
valuation: ارزشیابی
در علوم اقتصادی و مدیریت به معنی ارزش گذاری
پارسی/انگلیسی/ آلمانی
ارزش گذاری ( ارزش یابی ) /Wertbestimmung /valuation
valuation ( ریاضی )
واژه مصوب: ارزه
تعریف: تابعی نرده‏ای بر یک میدان که خواصی مشابه خواص قدر مطلق دارد
ارزیابی، ارزش یابی

بپرس