valuable

/ˈvæljʊəbl̩//ˈvæljʊəbl̩/

معنی: چیز گرانبها، با ارزش، نفیس، گرانبها، پر بها، قیمتی
معانی دیگر: پرارزش، ارزشمند، ذی قیمت، شایگان، بهاور، ارزنده، ارجمند، گرانقدر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having great material or monetary worth; expensive.
مترادف: costly, dear, expensive, rich
متضاد: cheap, valueless, worthless
مشابه: extravagant, fancy, lavish, precious, priceless

- She hadn't realized that her antiques were so valuable until she had them appraised.
[ترجمه گوگل] او تا زمانی که آن‌ها را ارزیابی نکرده بود، متوجه نشده بود که عتیقه‌های او اینقدر ارزشمند هستند
[ترجمه ترگمان] او متوجه نشده بود که antiques خیلی با ارزش است تا اینکه آن ها را ارزیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having inherent merit or worth; useful; important.
مترادف: precious
متضاد: good-for-nothing, pointless, useless, valueless, worthless
مشابه: good, important, invaluable, meritorious, prized, profitable, rich, serviceable, treasured, useful, worthwhile, worthy

- Recognizing that she was a valuable employee, her boss offered her a raise.
[ترجمه گوگل] رئیسش با تشخیص اینکه او کارمند ارزشمندی است، به او پیشنهاد افزایش حقوق داد
[ترجمه ترگمان] با تشخیص اینکه او یک کارمند با ارزش است، رئیسش به او پیشنهاد ترفیع داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police were able to get some valuable information from the eyewitness.
[ترجمه گوگل] پلیس توانست اطلاعات ارزشمندی را از شاهد عینی به دست آورد
[ترجمه ترگمان] پلیس توانست اطلاعات ارزشمندی از سوی شاهد عینی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: valuably (adv.), valuableness (n.)
• : تعریف: (usu. pl.) an item of great monetary worth, such as a piece of jewelry.
مشابه: gem, jewel, treasure

- He keeps his valuables in a safe at the bank.
[ترجمه گوگل] او اشیای قیمتی خود را در گاوصندوق بانک نگه می دارد
[ترجمه ترگمان] او اشیا ارزشمند خود را در یک مکان امن در بانک نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a valuable literary text
یک متن ادبی پرارزش

2. a valuable manuscript of shahnameh
یک نسخه ی خطی پرارزش شاهنامه

3. a valuable piece of property
یک قواره ملک پرارزش

4. a valuable treasure
گنج شایگان

5. my mother's valuable advice
نصیحت ارزنده ی مادرم

6. oil is a valuable resource
نفت سرمایه ی گرانبهایی است.

7. a diamond is a valuable gem
الماس گوهر گرانبهایی است.

8. every human being is valuable in the sight of god
در نظر خداوند هر انسانی دارای ارزش است.

9. he lucked into a valuable stamp
او به طور الله بختی یک تمبر گرانبها پیدا کرد.

10. in requital of your valuable services
به پاس آن خدمات گرانبهای شما

11. your friendship is very valuable to me
دوستی شما برای من بسیار ارزنده است.

12. the island was flooded and much valuable land spoiled
سیل جزیره را فرا گرفت و زمین های پر ارزش فراوانی را تباه کرد.

13. the detective hunted up a lot of valuable new evidence
کارآگاه مدارک و شواهد پرارزش تازه ای را پیدا کرد.

14. the house was burning and there was no time for the salvage of valuable carpets
خانه داشت می سوخت و وقت برای بیرون بردن فرش های گرانبها نبود.

15. Your life is too valuable to throw away.
[ترجمه گوگل]زندگی شما آنقدر ارزشمند است که نمی توانید آن را دور بریزید
[ترجمه ترگمان]زندگی تو خیلی با ارزش است که دور بریزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Their most valuable belongings were locked in a safe in the bedroom.
[ترجمه گوگل]با ارزش ترین وسایل آنها در یک گاوصندوق در اتاق خواب قفل شده بود
[ترجمه ترگمان]most با ارزش شان در یک گاوصندوق در اتاق خواب زندانی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The country's most valuable commodities include tin and diamonds.
[ترجمه گوگل]ارزشمندترین کالاهای این کشور شامل قلع و الماس است
[ترجمه ترگمان]ارزشمندترین کالاهای این کشور شامل قلع و الماس می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The imperialists plundered many valuable works of art.
[ترجمه گوگل]امپریالیست ها بسیاری از آثار هنری ارزشمند را غارت کردند
[ترجمه ترگمان]The بسیاری آثار هنری با ارزش را غارت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He spent hours bargaining for the valuable watch.
[ترجمه گوگل]او ساعت ها صرف چانه زدن برای این ساعت ارزشمند کرد
[ترجمه ترگمان]ساعت ها مشغول معامله با ارزش آن ساعت با ارزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Thereupon, we knew, our endeavor was valuable.
[ترجمه گوگل]پس می دانستیم که تلاش ما ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]از آن پس، ما می دانستیم که تلاش ما با ارزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Spinach is a valuable source of iron.
[ترجمه گوگل]اسفناج منبع ارزشمند آهن است
[ترجمه ترگمان]Spinach منبع بسیار ارزشمندی از آهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The most valuable item on show will be a Picasso drawing.
[ترجمه گوگل]با ارزش ترین آیتم نمایش داده شده، نقاشی پیکاسو خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ارزشمندترین چیز نمایش، نقاشی پیکاسو خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He gained valuable experience whilst working on the project.
[ترجمه گوگل]او در حین کار بر روی پروژه تجربیات ارزشمندی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او در حین کار بر روی پروژه تجربه ارزشمندی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چیز گرانبها (اسم)
valuable

با ارزش (صفت)
noteworthy, big-ticket, valuable, worth, valorous, chi-chi, chichi

نفیس (صفت)
rich, exquisite, valuable, precious

گرانبها (صفت)
rich, valuable, precious, inestimable

پر بها (صفت)
valuable, invaluable

قیمتی (صفت)
valuable, precious

تخصصی

[ریاضیات] با ارزش، ارزشمند

انگلیسی به انگلیسی

• something of great worth
of great worth, costly; cherished, dear, important
valuable help or advice is very useful and can help someone a great deal.
valuable objects such as paintings or jewellery are worth a lot of money. adjective here but can also be used as a plural noun. e.g. they were robbed of money and valuables at gunpoint.

پیشنهاد کاربران

یعنی با ارزش ، مثلا: My jacket is valuableیعنی ژاکت من باارزش است.
چیز های گرانبها - با ارزش
ارزشمند، گرانقیمت
مثال: This painting is very valuable.
این نقاشی بسیار ارزشمند است.
Value = n
Valuable =adj
valuable: ارزشمند
با ارزش
در پاسخ به اونی که نوشته ( ارزشمند تر ) باید بگم اشتباهه ❌
more valuable میشه ارزشمندتر ( وقتی more به پشت یک صفت چند هجایی میاد اون صفت به صفت تفضیلی یا برتر تبدیل میشود )
ارزشمند تر چیه دیگع🙄🙄🤔
واقعا از کجا در اورد اینو
با ارزش چیزی که ارزش زیادی داره
مثل
A valuable treasure
یه گنج گرانبها با ارزش
precious
با ارزش
The museum has a fine collection of valuable glass
موزه کلکسیون خوبی از شیشه های با ارزش دارد 🔃🔃🔃
با ارزش، گرانبها
با ارزش
ارزشمند تر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس