1. Table 22 gives examples of how valencies can be used to find the formulae of simple compounds.
[ترجمه گوگل]جدول 22 مثال هایی از نحوه استفاده از ظرفیت ها برای یافتن فرمول ترکیبات ساده ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]جدول ۲۲ مثال هایی را ارایه می دهد که چگونه می توان از valencies برای پیدا کردن فرمول ترکیبات ساده استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جدول ۲۲ مثال هایی را ارایه می دهد که چگونه می توان از valencies برای پیدا کردن فرمول ترکیبات ساده استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The valency of an atom in a covalent molecule is the number of electrons shared by the atom in forming the bond.
[ترجمه گوگل]ظرفیت یک اتم در یک مولکول کووالانسی تعداد الکترون هایی است که اتم در تشکیل پیوند مشترک دارد
[ترجمه ترگمان]ظرفیت یک اتم در یک مولکول کووالانسی، تعداد الکترون های مشترک اتم در تشکیل پیوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظرفیت یک اتم در یک مولکول کووالانسی، تعداد الکترون های مشترک اتم در تشکیل پیوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Inert gases such as helium have zero valencies. they do not normally form compounds.
[ترجمه گوگل]گازهای بی اثر مانند هلیوم دارای ظرفیت صفر هستند آنها به طور معمول ترکیبات را تشکیل نمی دهند
[ترجمه ترگمان]گازهای بی اثر از قبیل هلیم نیز صفر است آن ها معمولا ترکیبات تشکیل نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گازهای بی اثر از قبیل هلیم نیز صفر است آن ها معمولا ترکیبات تشکیل نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Valencies sometimes have the same numerical values as oxidation numbers - but not always.
[ترجمه گوگل]ارزشها گاهی اوقات مقادیر عددی مشابهی با اعداد اکسیداسیون دارند - اما نه همیشه
[ترجمه ترگمان]valencies گاهی دارای مقادیر عددی مشابه اعداد اکسایش هستند - اما نه همیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]valencies گاهی دارای مقادیر عددی مشابه اعداد اکسایش هستند - اما نه همیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Carbon has a valency of
[ترجمه گوگل]کربن دارای ظرفیتی است
[ترجمه ترگمان]کربن ظرفیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کربن ظرفیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Valency felt she had gotten over her problems.
[ترجمه گوگل]والنسی احساس کرد که بر مشکلاتش غلبه کرده است
[ترجمه ترگمان]Valency احساس می کرد که مشکلات خودش را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Valency احساس می کرد که مشکلات خودش را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The induced charge is equal to the average valency of the species occupying the cation sublattice.
[ترجمه گوگل]بار القایی برابر با میانگین ظرفیت گونه ای است که زیرشبکه کاتیونی را اشغال می کند
[ترجمه ترگمان]بار القا شده برابر با ظرفیت متوسط گونه ها است که کاتیون را اشغال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بار القا شده برابر با ظرفیت متوسط گونه ها است که کاتیون را اشغال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The antibiotic activity and valency connect with transfer efficiency and dissociation constant.
[ترجمه گوگل]فعالیت آنتی بیوتیکی و ظرفیت با راندمان انتقال و ثابت تفکیک ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]فعالیت آنتی بیوتیک و ظرفیت با کارایی انتقال و ثابت جداسازی ارتباط برقرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فعالیت آنتی بیوتیک و ظرفیت با کارایی انتقال و ثابت جداسازی ارتباط برقرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To establish the valency of Chinese verbs needs to combine the cognitive frame with syntactic fr am e. These two frames are mutual influenced and restricted.
[ترجمه گوگل]برای تعیین ظرفیت افعال چینی باید چارچوب شناختی را با دستور نحوی ترکیب کرد این دو قاب متقابل تحت تأثیر و محدود هستند
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد ظرفیت افعال چینی باید کادر شناختی را با fr نحوی ترکیب کند این دو فریم متقابل، دو طرفه و محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد ظرفیت افعال چینی باید کادر شناختی را با fr نحوی ترکیب کند این دو فریم متقابل، دو طرفه و محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The valency of Chinese verbs is a syntactic category with a powerful ba se of semantic meaning. It also has a thorough cognitive cause.
[ترجمه گوگل]ظرفیت افعال چینی یک مقوله نحوی با پایه قدرتمند معنای معنایی است همچنین یک علت شناختی کامل دارد
[ترجمه ترگمان]ظرفیت افعال چینی یک مقوله نحوی است که دارای ba قدرتمند معنا معنایی است همچنین یک علت شناختی کامل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظرفیت افعال چینی یک مقوله نحوی است که دارای ba قدرتمند معنا معنایی است همچنین یک علت شناختی کامل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The semantic and syntactic notions of valency need not coincide.
[ترجمه گوگل]مفاهیم معنایی و نحوی ظرفیت نیازی به همسانی ندارند
[ترجمه ترگمان]مفاهیم معنایی و معنایی ظرفیت با یکدیگر منطبق نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مفاهیم معنایی و معنایی ظرفیت با یکدیگر منطبق نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. History is an important way of understanding the valency of certain kinds of utterance at certain times.
[ترجمه گوگل]تاریخ راه مهمی برای درک ظرفیت انواع خاصی از گفته ها در زمان های خاص است
[ترجمه ترگمان]تاریخ یک روش مهم برای درک ظرفیت انواع خاصی از تلفظ در زمان های خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاریخ یک روش مهم برای درک ظرفیت انواع خاصی از تلفظ در زمان های خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Except for the transitional elements, valency electrons are in the outermost electron shell.
[ترجمه گوگل]به جز عناصر انتقالی، الکترون های ظرفیت در بیرونی ترین لایه الکترونی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]به جز عناصر انتقالی، ظرفیت الکترون در پوسته بیرونی الکترون قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به جز عناصر انتقالی، ظرفیت الکترون در پوسته بیرونی الکترون قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some teaching strategies are proposed to hold back valency errors in the process of learning Chinese.
[ترجمه گوگل]برخی از استراتژیهای آموزشی برای جلوگیری از خطاهای ظرفیت در فرآیند یادگیری زبان چینی پیشنهاد شدهاند
[ترجمه ترگمان]برخی از استراتژی های آموزشی برای عقب نگه داشتن ظرفیت ظرفیت در فرآیند یادگیری چینی پیشنهاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از استراتژی های آموزشی برای عقب نگه داشتن ظرفیت ظرفیت در فرآیند یادگیری چینی پیشنهاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید