valence

/ˈveɪləns//ˈveɪləns/

معنی: ظرفیت، ارزش، بنیان، قدر، ظرفیت شیمیایی، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی
معانی دیگر: (شیمی) ظرفیت، والانس، ارزش (valency هم می گویند)، توان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: valency (n.)
(1) تعریف: in chemistry, the quality that determines the number of atoms or chemical groups with which a given atom can form simultaneous covalent bonds.

(2) تعریف: a number that represents this quality for a particular element or chemical group.

جمله های نمونه

1. Carbon has a valence of four.
[ترجمه گوگل]کربن دارای ظرفیت چهار است
[ترجمه ترگمان]کربن ظرفیت چهار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Valence is a sleepy little town just south of Lyon.
[ترجمه گوگل]والنس یک شهر کوچک خواب آلود در جنوب لیون است
[ترجمه ترگمان]Valence شهر کوچکی در جنوب لیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Valence also smiled, though his was a pensive smile, a smile of reverie.
[ترجمه گوگل]والانس نیز لبخندی زد، اگرچه لبخندی متفکرانه بود، لبخندی از روی خیال
[ترجمه ترگمان]Valence هم لبخند زد، با این که لبخند pensive بر لب داشت، لبخندی از خیالات بر لب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The names of the little towns round about Valence ring like peals of bells compelling you to go and look at them.
[ترجمه گوگل]نام شهرهای کوچک اطراف والنس مانند صدای ناقوس زنگ می زند و شما را وادار می کند که بروید و به آنها نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]نام آن شهرهای کوچک که گرداگرد حلقه Valence مانند طنین می افکند، شما را وادار می کند که بروید و به آن ها نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lexandro stared at Valence, and it was as if their minds conjoined for an instant - Valence would never abandon Lexandro.
[ترجمه گوگل]لکساندرو به والنس خیره شد و گویی ذهن آنها برای یک لحظه به هم پیوست - والنس هرگز لکساندرو را رها نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Lexandro به Valence خیره شدند و انگار که ذهنشان به یک لحظه از Valence جدا شده بود هرگز Lexandro را رها نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In a pure semiconductor the valence band is essentially filled and the higher conduction band essentially empty.
[ترجمه گوگل]در یک نیمه هادی خالص، نوار ظرفیت اساساً پر و نوار رسانایی بالاتر اساساً خالی است
[ترجمه ترگمان]در یک نیمه هادی خالص، نوار ظرفیت اساسا پر می شود و نوار هدایت بالاتر اساسا خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In molecules with unpaired valence electrons, spin-spin coupling between valence and core electrons leads to further small splittings.
[ترجمه گوگل]در مولکول‌هایی با الکترون‌های ظرفیت جفت نشده، جفت شدن اسپین-اسپین بین الکترون‌های ظرفیت و هسته منجر به شکاف‌های کوچک‌تر می‌شود
[ترجمه ترگمان]در مولکول هایی که الکترون های ظرفیت جفت نشده دارند، جفت چرخش اسپین بین ظرفیت و الکترون های هسته ای منجر به splittings جزیی تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Parallels with Simon de Montfort, the Valence and Joinville families are not entirely inappropriate.
[ترجمه گوگل]مشابهت با Simon de Montfort، خانواده های Valence و Joinville کاملاً نامناسب نیستند
[ترجمه ترگمان]Parallels با Simon de، the و خانواده های Joinville کاملا نامناسب نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Only one Valence had returned, to die slowly of poisons he had absorbed during the long march.
[ترجمه گوگل]فقط یک والانس برگشته بود، تا به آرامی از سمومی که در طول راهپیمایی طولانی جذب کرده بود بمیرد
[ترجمه ترگمان]فقط یکی از Valence برگشته بود و به آرامی سم را در طول راه طولانی به خود جذب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The eight electrons in the valence shell occupy the bonding and non-bonding levels, leaving the anti-bonding levels unoccupied.
[ترجمه گوگل]هشت الکترون در لایه ظرفیت سطوح پیوندی و غیرپیوندی را اشغال می‌کنند و سطوح ضد پیوند را خالی می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]هشت الکترون در پوسته ظرفیت، سطح اتصال و non را اشغال می کنند و سطوح ضد اتصال را خالی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aye, babbled sanctimoniously!! i When, for its sake, Valence himself had abandoned his own tech kin!
[ترجمه گوگل]آره، پرحرفی! زمانی که خود والنس به خاطر آن، خویشاوندان فنی خود را رها کرده بود!
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند گفت: آ ره! من وقتی به خاطر اون، himself خودش رو رها کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How many do we need to get full valence shells everywhere?
[ترجمه گوگل]به چند عدد نیاز داریم تا در همه جا پوسته های ظرفیت کامل داشته باشیم؟
[ترجمه ترگمان]چند نفر باید همه جا به اندازه کافی جا به جا شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The valence atom of an alkali - metal atom has two states.
[ترجمه گوگل]اتم ظرفیت اتم قلیایی - فلز دو حالت دارد
[ترجمه ترگمان]اتم های ظرفیت یک اتم alkali - فلز دارای دو حالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Purpose : To study clinical diagnosis valence of bone biopsy of osteopathy and bone tumor under CT - guidance.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ظرفیت تشخیص بالینی بیوپسی استخوان استئوپاتی و تومور استخوانی تحت هدایت CT
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه ظرفیت تشخیص بالینی بافت استخوان of و تومور استخوان تحت راهنمایی های CT
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So let's think about methane using valence bond theory.
[ترجمه گوگل]پس بیایید در مورد متان با استفاده از نظریه پیوند ظرفیت فکر کنیم
[ترجمه ترگمان]پس بیایید در مورد متان با استفاده از تئوری پیوند ظرفیت فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظرفیت (اسم)
capacity, acumen, valence, valency, volume, span, gumption

ارزش (اسم)
worthiness, value, valence, valency, avail, cost, meed, price

بنیان (اسم)
valence, valency, basis, root, radical, foundation, radicle, warp and woof

قدر (اسم)
significance, value, valence, valency, deal, quantity, magnitude, cost, importance, esteem

ظرفیت شیمیایی (اسم)
valence, valency

ارزایی (اسم)
valence, valency

واحد ظرفیت (اسم)
valence, valency

بنیان ترکیب اتمی (اسم)
valence, valency

تخصصی

[شیمی] والانس
[برق و الکترونیک] ظرفیت، والانس - ظرفیت عددی که نشان دهنده مقدار توانایی اتم در ترکیب شدن مستقیم با اتم های دیگر است. این عدد به تعداد و آرایش الکترونها در خارجی ترین لایه الکترونی هر اتم بستگی دارد.
[مهندسی گاز] ظرفیت، والانس
[نساجی] ارزش - ظرفیت
[ریاضیات] ظرفیت، ارزش

انگلیسی به انگلیسی

• chemical parameter related to the external electric charge of an atom or compound which gives an indication of its combining capacity (chemistry)
valence is the ability of atoms and chemical groups to form compounds; a technical term in chemistry.
valence is the same as valency; used in american english.
see also valance.

پیشنهاد کاربران

"بار" مثلا در ترکیبی مثل بار اخلاقی ، مذهبی، عاطفی و غیره
منت دپ لپ رم زی سلام زیب زرگ بی زمcall GSM film خب سلام لج رز ز خب سلام مر ظلم جیپ جزdll gaz stop zoo hz foo z
valence ( فیزیک )
واژه مصوب: ظرفیت 3
تعریف: عددی که معرف توانایی ترکیب اتم مورد نظر با اتم های دیگر است
بار عاطفی ( روانشناسی )
در روانشناسی به معنای ”کیفیت عاطفی“ یا ”ارزش عاطفی“یک ابژه یا موقعیت می باشد، که ممکن است مثبت، منفی، خنثی یا دوسوگرا ( Ambivalence ) باشد. این واژه همچنین جهت طبقه بندی هیجانات بکار می رود. چنانکه ”لذت“
...
[مشاهده متن کامل]
در طبقه ی هیجانات با ارزش عاطفی مثبت، و ”ترس“ در طبقه ی هیجانات با ارزش عاطفی منفی قرار می گیرد و موقعیت ها و پدیده هایی که توامان ایجاد کننده ی هیجانات آمیخته ی منفی و مثبت هستند دارای ارزش عاطفی دوسوگرا قلمداد می شوند.

در ادبیات روانشناسی به معنای خوشایندی است.
توان
ارزش
قدرت
ظرفیت
جاذبه ارزش

بپرس