valediction

/ˌvælɪˈdɪkʃn̩//ˌvælɪˈdɪkʃn̩/

معنی: وداع، بدورد، خطابه تودیعی
معانی دیگر: بدرود، خدانگهداری، خداحافظی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of saying farewell.

(2) تعریف: a farewell speech, esp. one given by a student of the highest honors at a graduation ceremony.

- In her valediction, she expressed her appreciation to her professors and her warm feelings for her fellow students.
[ترجمه گوگل] وی در تجلیل از اساتید خود قدردانی و ابراز احساسات گرم خود را نسبت به سایر دانشجویانش ابراز کرد
[ترجمه ترگمان] در valediction، او قدردانی خود را از استادان خود و احساسات گرم او برای دانشجویان خود ابراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a word or phrase used as a farewell, esp. in ending a letter.

- "Yours truly" is a formal valediction.
[ترجمه گوگل] "واقعاً مال شما" یک تقدیر رسمی است
[ترجمه ترگمان] \"تو واقعا\" یک valediction رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He gave a touching valediction at graduation.
[ترجمه گوگل]او در هنگام فارغ التحصیلی قدردانی تکان دهنده ای ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]مراسم فارغ التحصیلی را هنگام فارغ التحصیلی به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yet there was not even a hint of valediction in last week's speech on Capitol Hill.
[ترجمه گوگل]با این حال، در سخنرانی هفته گذشته در کاپیتول هیل حتی نشانه ای از قدردانی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]با این حال حتی اشاره ای به سخنرانی هفته گذشته در کاپیتول هیل نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "A valediction: Forbidding Mourning", his early poem, is one of the most representative works of English metaphysical poetry.
[ترجمه گوگل]شعر آغازین او، «اعتبار: ممنوعیت عزاداری» یکی از معرف ترین آثار شعر متافیزیکی انگلیسی است
[ترجمه ترگمان]\"valediction: forbidding سوگواری\"، اولین شعر او، یکی از most آثار فلسفی انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She will give a touching valediction at graduation.
[ترجمه گوگل]او در هنگام فارغ التحصیلی یک قدردانی تکان دهنده خواهد داد
[ترجمه ترگمان]مراسم فارغ التحصیلی را هنگام فارغ التحصیلی به من اجر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Valediction: (Left-aligned, two lines below the body) This is the line before your signature.
[ترجمه گوگل]اعتبارسنجی: (تراز چپ، دو خط زیر بدنه) این خط قبل از امضای شما است
[ترجمه ترگمان]valediction: (چپ - تراز، دو خط پایین تر از بدن)این خط قبل از امضای شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Symbolistic work When We Dead Awaken was the "valediction" by Ibsen.
[ترجمه گوگل]اثر نمادین «وقتی مرده‌ها بیدار می‌شویم» اثر ایبسن بود
[ترجمه ترگمان]کار Symbolistic وقتی که مردگان را کشتند، \"valediction\" توسط ایبسن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It sounded more like a courtesy than a threat, a valediction.
[ترجمه گوگل]این بیشتر شبیه یک ادب به نظر می رسید تا یک تهدید، یک احترام
[ترجمه ترگمان]خیلی بیشتر از یک تهدید به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Agassi's victory speech had more than a touch of valediction.
[ترجمه گوگل]سخنرانی پیروزی آغاسی بیش از یک قدردانی بود
[ترجمه ترگمان]سخنرانی پیروزی Agassi بیش از حد عزا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Audiences that are breathless during the sensual desert tryst between Jen and her bandit lover Lo (Chang), later sob their farewells aloud to an old warrior who gives a lovely valediction.
[ترجمه گوگل]تماشاگرانی که در طول تلاش بیابانی حسی بین جن و معشوقه راهزنش لو (چانگ) نفس نفس نمی زنند، بعداً با یک جنگجوی قدیمی وداع می کنند که ستایشی دوست داشتنی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Audiences که هنگام ملاقات sensual بین جن و her bandit (Lo)نفس نفس می زنند و بعد با صدای بلند وداع آن ها را با یک جنگجوی پیر که برای مراسم وداع وداع می کند با صدای بلند زوزه می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وداع (اسم)
goodbye, farewell, leave-taking, swan song, valediction

بدورد (اسم)
valediction

خطابه تودیعی (اسم)
valediction

انگلیسی به انگلیسی

• farewell speech
a valediction is a speech made in order to say goodbye to someone, especially as part of a farewell ceremony; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : valediction / valedictorian
✅️ صفت ( adjective ) : valedictory
✅️ قید ( adverb ) : _
بدرود. خداحافظی

بپرس