vagus nerve

جمله های نمونه

1. Vagus nerve to control heart rate through breathing.
[ترجمه گوگل]عصب واگ برای کنترل ضربان قلب از طریق تنفس
[ترجمه ترگمان]کنترل اعصاب برای کنترل ضربان قلب از طریق تنفس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Relating to or involving blood vessels and the vagus nerve.
[ترجمه گوگل]مربوط به یا درگیر عروق خونی و عصب واگ
[ترجمه ترگمان]در ارتباط با یا درگیر کردن رگ های خونی و عصب vagus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What it does Theobromine suppresses activity in the vagus nerve, which causes coughing.
[ترجمه گوگل]کاری که انجام می دهد تئوبرومین فعالیت عصب واگ را که باعث سرفه می شود سرکوب می کند
[ترجمه ترگمان]کاری که انجام می دهد، فعالیت را از روی اعصاب سست می کند، که باعث سرفه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion: The regulating function of vagus nerve on atrioventricular conduction is augmented after acute ischemia related to the right coronary artery.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: عملکرد تنظیم کننده عصب واگ بر هدایت دهلیزی پس از ایسکمی حاد مربوط به شریان کرونر راست تقویت می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تابع تنظیم عصب vagus در رسانش دهلیزی - بطنی پس از ایسکمی حاد مربوط به سرخرگ کرونری راست افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This result shows that the vagus nerve contains the component of sympathetic postganglionic fibers arising from the cranial cervical ganglion and reaching the thoracic and abdominal organs innervated.
[ترجمه گوگل]این نتیجه نشان می دهد که عصب واگ حاوی جزء رشته های پس گانگلیونی سمپاتیک است که از گانگلیون گردنی جمجمه ای ناشی می شود و به اندام های سینه ای و شکمی عصب دهی می شود
[ترجمه ترگمان]این نتیجه نشان می دهد که عصب vagus شامل جز الیاف postganglionic همدرد است که از غده cervical جمجمه و رسیدن به اندام های قفسه سینه و شکمی تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. CONCLUSION Aerobic kinesitherapy can improve the vagus nerve activity and the sympathetic-vagal balance raise heart rate variability and reduce the occurrence of cardiovascular events.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری حرکت درمانی هوازی می‌تواند فعالیت عصب واگ را بهبود بخشد و تعادل سمپاتیک-واگ تغییرپذیری ضربان قلب را افزایش داده و وقوع حوادث قلبی عروقی را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Aerobic kinesitherapy می تواند فعالیت عصبی vagus را بهبود بخشد و تعادل sympathetic - vagal تغییرات ضربان قلب را افزایش داده و وقوع رویداده ای قلبی عروقی را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In most severe cases, the external carotid artery, strap muscles of the neck, Vagus nerve, Hypoglossal nerve and the lingual branch of the Trigeminal nerve are also removed.
[ترجمه گوگل]در موارد شدید، شریان کاروتید خارجی، عضلات بند گردن، عصب واگ، عصب هیپوگلوسال و شاخه زبانی عصب سه قلو نیز برداشته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد شدید، سرخرگ carotid خارجی، ماهیچه های گردن، عصب vagus، عصب Hypoglossal و شاخه زبانی عصب trigeminal نیز حذف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cranial nerves handle head and neck sensory and motor activities, except the vagus nerve, which conducts signals to visceral organs.
[ترجمه گوگل]اعصاب جمجمه ای فعالیت های حسی و حرکتی سر و گردن را کنترل می کنند، به جز عصب واگ که سیگنال ها را به اندام های احشایی هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]اعصاب جمجمه، سر و گردن و فعالیت های حرکتی را کنترل می کنند، به جز عصب vagus که سیگنال هایی را به اندام های احشایی هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. High-potential therapy can reduce the sympathetic nerve system activity but increase the vagus nerve activity, and thus significantly reduce blood pressure.
[ترجمه گوگل]درمان با پتانسیل بالا می تواند فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک را کاهش دهد اما فعالیت عصب واگ را افزایش می دهد و در نتیجه فشار خون را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]درمان با پتانسیل بالا می تواند فعالیت سیستم عصبی همدلی را کاهش دهد، اما فعالیت عصبی vagus را افزایش دهد و در نتیجه فشار خون را به طور قابل توجهی کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To grasp the operational methods and essentials of trachea intubatton and vagus nerve separation.
[ترجمه گوگل]برای درک روش های عملیاتی و ضروریات جداسازی انتوباتون نای و عصب واگ
[ترجمه ترگمان]برای درک روش های عملیاتی و ضروری بودن نای intubatton و جداسازی عصب vagus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This article reviews the recent studies on the anatomy and physiology of vagus nerve and the influences of vagotomy on the secretion of digestive fluid and motility of the gastrointestinal tract.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی مطالعات اخیر در مورد آناتومی و فیزیولوژی عصب واگ و تأثیر واگوتومی بر ترشح مایع گوارشی و حرکت دستگاه گوارش می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله مطالعات اخیر بر روی آناتومی و فیزیولوژی اعصاب vagus و تاثیرات of بر ترشح مایعات هاضمه و حرکت دستگاه گوارش را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also some changes were found in vestibulum, inferior olivary nucleus, vagus nerve nucleus, superior colliculus, basal ganglion, pons, Cerebellumand motor area of cortex.
[ترجمه گوگل]همچنین تغییراتی در وستیبولوم، هسته زیتون تحتانی، هسته عصب واگ، کولیکولوس فوقانی، گانگلیون قاعده ای، پونز، مخچه و ناحیه حرکتی قشر مغز مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]همچنین در in، هسته olivary تحتانی، هسته عصبی vagus، غده عصبی superior، غده عصبی basal، pons و ناحیه موتور Cerebellumand یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This preps her core - gasm because ab exercises stimulate the vagus nerve running through her pelvis.
[ترجمه گوگل]این امر قلب او را آماده می کند - گاز گرفتگی زیرا تمرینات شکمی عصب واگ را که از لگن او عبور می کند تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]این به دلیل تمرینات ab، اعصاب vagus را تحریک می کند که از طریق لگن (لگن)به حرکت در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To understand the mechanisms of urine formation through the influence of Normal saline, noradrenalin, glucose solution, vagus nerve stimulating and furosemide on urine volume.
[ترجمه گوگل]برای درک مکانیسم های تشکیل ادرار از طریق تأثیر نرمال سالین، نورآدرنالین، محلول گلوکز، تحریک کننده عصب واگ و فوروزماید بر حجم ادرار
[ترجمه ترگمان]برای درک مکانیزم های تشکیل ادرار از طریق تاثیر شور عادی، محلول گلوکز، محلول گلوکز، تحریک عصبی vagus و furosemide در حجم ادرار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods:54 patients' cerumen being taken out under auriculotemporal nerve and vagus nerve block anaesthesia treatment.
[ترجمه گوگل]روش بررسی: خارج کردن سرومن 54 بیمار تحت درمان بیهوشی عصب گوش و تمپورال و بلوک عصب واگ
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۵۴ بیمار مبتلا به عصب auriculotemporal و block عصبی vagus taken تحت درمان قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one of the nerves that relays signals to the brain

پیشنهاد کاربران

vagus nerve ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: عصب واج
تعریف: عصب دهم جمجمه‏ای که عضلۀ قلب و عضلات صاف و غدد اندام های درونی را عصب‏دهی می‏کند|||متـ . واج 3
عصب واگ

بپرس