vagabondage

/ˈvæɡʌˌbɑːndɪdʒ//ˈvæɡəbɒndɪdʒ/

معنی: در بدری، ولگردی، بیخانمانی
معانی دیگر: خانه بدوشی، آلاخون والاخونی، سرگردانی، آوارگی، عیاری، دوره گردی، vagabondism ولگردی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state or condition of being a vagabond or vagrant.

مترادف ها

در بدری (اسم)
errantry, vagrancy, itineracy, itinerancy, vagabondage, vagabondism

ولگردی (اسم)
stray, ramble, tramp, profligacy, vagrancy, vagabondage, vagabondism

بی خانمانی (اسم)
vagabondage, vagabondism

انگلیسی به انگلیسی

• state of being a vagabond; wandering, vagrancy

پیشنهاد کاربران

بپرس