1. the vacuous comments of the governor
توضیحات ابلهانه ی استاندار
2. Male models are not always so vacuous as they are made out to be.
[ترجمه گوگل]مدلهای مردانه همیشه آنقدر که تصور میشود بیتفاوت نیستند
[ترجمه ترگمان]مدل های مرد همیشه آنقدر کودن نیستند که باید باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sure, he delivered a vacuous inaugural speech.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، او یک سخنرانی افتتاحیه ایراد کرد
[ترجمه ترگمان]البته، اون سخنرانی inaugural احمقانه رو تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Or consider the issue of vacuous names, names that do not name anything.
[ترجمه گوگل]یا مسئله اسامی خالی را در نظر بگیرید، اسامی که نامی از چیزی ندارند
[ترجمه ترگمان]یا موضوع اسم پوچ را در نظر بگیرید، نام هایی که چیزی نام ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pretty meant vacuous, personality meant show-off, having fun was shopgirl mentality.
[ترجمه گوگل]زیبا به معنای خالی، شخصیت به معنای خودنمایی، تفریح ذهنیت دختر خریدار بود
[ترجمه ترگمان]کاملا مشخص بود که کودن، شخصیت به معنای خودنمایی است، داشتن یک تفکر خلاقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Far from being vacuous storytelling, myth in its true sense is a communion with the deepest truths of existence.
[ترجمه گوگل]اسطوره به معنای واقعی خود به دور از داستان سرایی خالی، ارتباطی با عمیق ترین حقایق هستی است
[ترجمه ترگمان]دور از داستان سرایی کودن، اسطوره در مفهوم حقیقی آن، آیین تناول عشای ربانی با عمیق ترین حقایق هستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The man had a bland, vacuous face, protruding green eyes and lank, brown, greasy hair.
[ترجمه گوگل]این مرد چهرهای بیحس و کج، چشمهای سبز بیرون زده و موهای چاق، قهوهای و چرب داشت
[ترجمه ترگمان]این مرد چهره آرام و مسخره ای داشت که چشمان سبز و لاغر و مجعد داشت و موی مجعد، قهوه ای و مجعد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Therefore, to avoid a vacuous academic talk, ethical misconduct cannot be treated with vague academic parlance.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای پرهیز از صحبت های دانشگاهی بی محتوا، نمی توان با لفظ مبهم آکادمیک با تخلفات اخلاقی برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای اجتناب از یک بحث پوچ دانشگاهی، سو رفتار اخلاقی نمی تواند به زبان آکادمیک مبهم درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His eyes looked dull, almost vacuous.
[ترجمه گوگل]چشمانش کسل کننده و تقریباً خالی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چشم هایش بی روح و تقریبا ابلهانه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The highbrow Le Monde dismissed it as a vacuous gigantic stewpot.
[ترجمه گوگل]لوموند آن را به عنوان یک خورش غول پیکر خالی رد کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه فاضل لوموند آن را پوچ و پوچ قلمداد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Both are equally remote and vacuous.
[ترجمه گوگل]هر دو به یک اندازه دور و خالی هستند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به همان اندازه از نظر دور و کودن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Here we have the morally vacuous idealism that venerates a mass murderer: It doesn't matter what you believe as long as you really believe it and give it your all.
[ترجمه گوگل]در اینجا ما آرمانگرایی اخلاقی خالی را داریم که از یک قاتل جمعی احترام میگذارد: مهم نیست به چه چیزی اعتقاد دارید تا زمانی که واقعاً به آن اعتقاد داشته باشید و تمام تلاش خود را برای آن انجام دهید
[ترجمه ترگمان]در اینجا، ما آن ایده آلیسم morally را داریم که یک قاتل بزرگ را تشکیل می دهد: مهم نیست که تو به چه اندازه باور می کنی و همه چیز را به آن می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Replace the nutritionally vacuous iceberg lettuce with baby spinach in tacos or mix sweet potatoes in your regular mashed potatoes.
[ترجمه گوگل]کاهوی یخسبرگ خالی از نظر تغذیهای را با بچه اسفناج در تاکو جایگزین کنید یا سیبزمینی شیرین را در پوره سیبزمینی معمولی خود مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]کاهو و کاهو را با اسفناج به همراه اسفناج در ساندویچ و یا مخلوط کردن سیب زمینی شیرین در سیب زمینی خرد شده خود، عوض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They were at an opposite pole from the self-important, vacuous management.
[ترجمه گوگل]آنها در قطب مخالف مدیریت خود مهم و خالی قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک قطب مخالف از مدیریت پوچ و پوچ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Unfortunately, while superficially attractive, those context-independent truth criteria which have been suggested turn out to be vacuous or tautological.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، در حالی که به طور سطحی جذاب هستند، معیارهای حقیقت مستقل از زمینه که پیشنهاد شده اند، خالی یا توتولوژیک هستند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، در حالی که به طور سطحی جذاب است، آن معیارهای واقعیت مستقل که پیشنهاد شده اند، پوچ و پوچ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید