vaccination

/væksəˈneɪʃn̩//ˌvæksɪˈneɪʃn̩/

معنی: تلقیح، واکسن زنی، ابله کوبی
معانی دیگر: مایه کوبی، واکسیناسیون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or practice of inoculating persons or animals with modified, killed, or avirulent viruses or bacteria in order to protect against specific diseases.

جمله های نمونه

1. the vaccination took
واکسن گرفت.

2. The vaccination doesn't necessarily make you completely immune.
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون لزوماً شما را کاملاً ایمن نمی کند
[ترجمه ترگمان]واکسیناسیون لزوما شما را به طور کامل ایمن نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pilot programme of vaccination proved successful.
[ترجمه گوگل]برنامه آزمایشی واکسیناسیون موفقیت آمیز بود
[ترجمه ترگمان]برنامه آزمایشی واکسیناسیون موفقیت آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vaccination and other prophylactic measures can be carried out.
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون و سایر اقدامات پیشگیرانه را می توان انجام داد
[ترجمه ترگمان]واکسیناسیون و دیگر اقدامات prophylactic را می توان انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The vaccination is given in early infancy.
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون در اوایل دوران نوزادی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]واکسیناسیون در اوایل کودکی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a 90% uptake of vaccination in this country.
[ترجمه گوگل]90 درصد واکسیناسیون در این کشور جذب شده است
[ترجمه ترگمان]۹۰ درصد جذب واکسیناسیون در این کشور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vaccination is essential to protect people exposed to hepatitis B infection.
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون برای محافظت از افرادی که در معرض عفونت هپاتیت B قرار دارند ضروری است
[ترجمه ترگمان]واکسیناسیون برای محافظت از افرادی که در معرض عفونت هپاتیت ب قرار دارند ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The vaccination program has been a major factor in the improvement of health standards.
[ترجمه گوگل]برنامه واکسیناسیون عامل اصلی در بهبود استانداردهای بهداشتی بوده است
[ترجمه ترگمان]برنامه واکسیناسیون یک عامل مهم در بهبود استانداردهای بهداشتی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The eradication of smallpox by vaccination was one of medicine's greatest triumphs.
[ترجمه گوگل]ریشه کن کردن آبله با واکسیناسیون یکی از بزرگترین پیروزی های پزشکی بود
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن آبله از طریق واکسیناسیون یکی از بزرگ ترین پیروزی های پزشکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The epidemic was held in check by widespread vaccination.
[ترجمه گوگل]اپیدمی با واکسیناسیون گسترده کنترل شد
[ترجمه ترگمان]این اپیدمی در کنترل واکسیناسیون گسترده برگزار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Smallpox can be contained by vaccination.
[ترجمه گوگل]آبله را می توان با واکسیناسیون مهار کرد
[ترجمه ترگمان]آبله می تواند از آبله گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You should delay vaccination if you are unwell with a fever.
[ترجمه گوگل]اگر تب دارید باید واکسیناسیون را به تعویق بیندازید
[ترجمه ترگمان]اگر تب دارید، باید واکسیناسیون را به تعویق بیندازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The vaccination gives you immunity against the disease for up to six months.
[ترجمه گوگل]این واکسیناسیون تا شش ماه به شما در برابر بیماری مصونیت می دهد
[ترجمه ترگمان]واکسیناسیون به شما مصونیت در برابر این بیماری را به مدت شش ماه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A flu vaccination can help to protect you from flu.
[ترجمه گوگل]واکسن آنفولانزا می تواند به محافظت از شما در برابر آنفولانزا کمک کند
[ترجمه ترگمان]یک واکسن آنفلوآنزای خوکی می تواند به حفاظت از شما در برابر بیماری کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تلقیح (اسم)
insemination, inoculation, vaccination

واکسن زنی (اسم)
vaccination

ابله کوبی (اسم)
vaccination

تخصصی

[بهداشت] واکسن زنی

انگلیسی به انگلیسی

• act or instance of rendering unsusceptible to disease by inoculating

پیشنهاد کاربران

واکسن
یک روش پزشکی که خطر انقباض و گسترش بیماری های مسری را کاهش می دهد.
vaccination: واکسن
[پزشکی] مایه کوبی، واکسیناسیون: ایجاد ایمنی با استفاده از واکسن
واکسینه شدن
واکسنیدن = vaccinate
واکسنیده = vaccinated
واکسنِش = vaccination
واکسننده = vaccinator
واکسنی/واکسنیک = vaccinal
تزریق واکسن، واکسیناسیون شدن
تزریق واکسن

بپرس