uterine

/ˈjuːtərən//ˈjuːtəraɪn/

معنی: شکمی، بطنی، رحمی، زهدانی
معانی دیگر: وابسته به زهدان، زاهدانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to the uterus.

(2) تعریف: having the same mother but different fathers.

- uterine siblings
[ترجمه گوگل] خواهر و برادر رحمی
[ترجمه ترگمان] siblings رحمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. uterine cavity
کاواک زهدانی،حفره ی رحم

2. It also increases uterine blood supply and tone, relaxes the cervix and brings the goat into oestrus.
[ترجمه گوگل]همچنین باعث افزایش خون رسانی رحم و لحن رحم می شود، دهانه رحم را شل می کند و بز را وارد فحلی می کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا هم چنین تامین خون رحمی و صدا را افزایش می دهد و دهانه رحم را آسوده می کند و بز را به oestrus می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Take care not to puncture the uterine wall.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که دیواره رحم سوراخ نشود
[ترجمه ترگمان] مواظب باش دیوار رحمی نداشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Contractions Uterine contractions occur throughout pregnancy, and are known as Braxton-Hicks contractions.
[ترجمه گوگل]انقباضات انقباضات رحمی در طول بارداری رخ می دهد و به انقباضات براکستون هیکس معروف است
[ترجمه ترگمان]انقباضات رحمی در دوران بارداری رخ می دهد و به contractions - هیکس مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The placenta detaches itself from the uterine wall and, with other material, is forced out after the baby.
[ترجمه گوگل]جفت خود را از دیواره رحم جدا می کند و با مواد دیگر، پس از نوزاد به بیرون منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]جفت خودش را از دیواره رحمی باز می کند و با مواد دیگر بعد از نوزاد بیرون می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Materials and methods The hemodynamics of the uterine arteries and myometrium were assessed by color Doppler flow imaging for 14 patients with invasive hyadatidiform mole.
[ترجمه گوگل]مواد و روش‌ها همودینامیک شریان‌های رحمی و میومتر با تصویربرداری جریان داپلر رنگی برای 14 بیمار مبتلا به مول هیداتی‌فورم تهاجمی ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]مواد و روش ها The of رحمی و myometrium توسط تصویر برداری جریان داپلر ۱۴ بیمار با خال hyadatidiform تهاجمی ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results The first three factors are umbilical cord(2 5%), uterine contraction(2 1%) and pregnancy complications ( 1%).
[ترجمه گوگل]نتایج سه عامل اول عبارتند از بند ناف (25%)، انقباضات رحمی (21%) و عوارض بارداری (1%)
[ترجمه ترگمان]نتایج سه عامل اول، بندناف (۲ درصد)، انقباض رحمی (۲ درصد)و مشکلات بارداری (۱ درصد)هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hysteromyomectomy, hysteromyomectomy and uterine artery blockage, and hysteromyomectomy and temporary uterine artery blockage were performed on 2 70, and 30 patients, respectively.
[ترجمه گوگل]هیسترومیومکتومی، هیسترومیومکتومی و انسداد شریان رحمی و هیسترومیومکتومی و انسداد موقت شریان رحمی به ترتیب بر روی 270 و 30 بیمار انجام شد
[ترجمه ترگمان]Hysteromyomectomy، hysteromyomectomy و رحمی باز می شوند و hysteromyomectomy و روده موقت به ترتیب بر روی ۲ ۷۰ و ۳۰ بیمار انجام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The uterine contraction detector could sensitively reflect the uterine pressure change.
[ترجمه گوگل]ردیاب انقباض رحم می تواند تغییرات فشار رحم را به دقت منعکس کند
[ترجمه ترگمان]یابنده انقباض رحمی می تواند از تغییر فشار رحمی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In general, uterine fibroids cause no problems and seldom require treatment.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، فیبروم رحم مشکلی ایجاد نمی کند و به ندرت نیاز به درمان دارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، رحمی منجر به هیچ مشکلی نمی شود و به ندرت نیاز به درمان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hematological malignant diseases rarely uterine cervix as primary malignancies.
[ترجمه گوگل]بیماری های بدخیم هماتولوژیک به ندرت دهانه رحم به عنوان بدخیمی های اولیه می باشد
[ترجمه ترگمان]بیماری های خطرناک به ندرت بر روی دهانه رحم به عنوان malignancies اولیه رحم قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We reported a case of GS of the uterine cervix.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد GS دهانه رحم را گزارش کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یک پرونده of در رحم رحمی را گزارش کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The symptoms can consist of vaginal discharge, uterine cramping and pain, and fever.
[ترجمه گوگل]علائم می تواند شامل ترشحات واژن، گرفتگی و درد رحم و تب باشد
[ترجمه ترگمان]نشانه ها می توانند شامل تخلیه واژینال، درد و درد، و تب باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion The development of human uterine leiomyoma would be related with abnormal apoptosis.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری توسعه لیومیوم رحم انسان با آپوپتوز غیر طبیعی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری توسعه سلول های رحمی انسان با آپوپتوز غیر عادی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When she was thirty-six, she had had an operation to repair a uterine prolapse.
[ترجمه گوگل]وقتی سی و شش ساله بود، برای ترمیم افتادگی رحم تحت عمل جراحی قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]وقتی سی و شش سالش بود، یک عمل برای تعمیر یک prolapse رحمی انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکمی (صفت)
abdominal, ventral, gastric, stomachic, uterine

بطنی (صفت)
abdominal, uterine, ventricular, umbilical

رحمی (صفت)
uterine

زهدانی (صفت)
uterine

تخصصی

[بهداشت] رحم

انگلیسی به انگلیسی

• of the uterus, womb-like; having the same mother

پیشنهاد کاربران

بپرس