1. Several utensils were untidily tossed about the kitchen.
[ترجمه گوگل]چندین ظروف به طور نامرتب در اطراف آشپزخانه پرت شده بودند
[ترجمه ترگمان]چند بار اسباب و اثاثه به طور نامرتب به آشپزخانه پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Edward's baggage contained all the utensils he would need on the camping trip.
[ترجمه گوگل]چمدان ادوارد شامل تمام وسایلی بود که در سفر کمپینگ به آن نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]چمدان ادوارد تمام وسایلی را که برای اردوی تفریحی لازم داشت، در اختیار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Some people are so old-fashioned that they reject the use of any modern utensil.
[ترجمه گوگل]برخی افراد آنقدر قدیمی هستند که استفاده از هر ظروف مدرن را رد می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم آن قدر قدیمی هستند که استفاده از هر وسیله جدید را رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The best utensil for steaming is a wok because its width easily accommodates a whole fish.
[ترجمه گوگل]بهترین ظرف برای بخارپز کردن وک است زیرا عرض آن به راحتی یک ماهی کامل را در خود جای می دهد
[ترجمه ترگمان]بهترین وسیله برای آن بخار یک wok است زیرا عرض آن به راحتی یک ماهی را در خود جای داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Remove with a slotted utensil to paper towels to drain.
[ترجمه گوگل]با ظرف سوراخ دار آن را روی دستمال کاغذی بردارید تا آب آن خالی شود
[ترجمه ترگمان]با یک ظرف slotted را بردارید تا حوله ها را بردارید تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. With a slotted utensil, transfer bacon to paper towels to drain.
[ترجمه گوگل]با یک ظرف سوراخ دار، بیکن را روی دستمال کاغذی انتقال دهید تا آب آن خارج شود
[ترجمه ترگمان]با یک ظرف slotted، بیکن را به حوله کاغذی منتقل کنید تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Re. move with a slotted utensil and drain on paper towels.
[ترجمه گوگل]Re با یک ظرف سوراخ دار حرکت دهید و روی دستمال کاغذی آبکش کنید
[ترجمه ترگمان]دوباره با ظرف slotted و drain بر روی دستمال کاغذی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With slotted utensil, transfer meat to a platter and keep warm.
[ترجمه گوگل]با ظرف سوراخ دار، گوشت را به یک بشقاب بریزید و گرم نگه دارید
[ترجمه ترگمان]با ظرف slotted، گوشت را به یک بشقاب انتقال دهید و گرم نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A particular knife perhaps, or some other essential-at-the-time utensil?
[ترجمه گوگل]شاید یک چاقوی خاص یا وسایل ضروری دیگر؟
[ترجمه ترگمان]یک چاقوی خاص، یا چند ضربه اساسی دیگر - زمان - زمان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Remove skin with a slotted utensil, drain on paper towels, and chop for cracklings.
[ترجمه گوگل]پوست را با یک ظرف شکاف برداشته، روی حوله کاغذی آبکش کنید و برای ترک خوردن آن را خرد کنید
[ترجمه ترگمان]پوست را با ظرف slotted بردارید، حوله های کاغذی بردارید، و for را تکه تکه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. With a slotted utensil, remove to paper towels to drain.
[ترجمه گوگل]با ظرف سوراخ دار آن را روی دستمال کاغذی بردارید تا آب آن خالی شود
[ترجمه ترگمان]با یک ظرف slotted، to را بردارید تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Remove onion with a slotted utensil and set aside.
[ترجمه گوگل]پیاز را با ظرفی سوراخ کرده بردارید و کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]onion را با ظرف slotted حذف کنید و کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Remove duck pieces with a slotted utensil and set aside. Mince remaining garlic clove.
[ترجمه گوگل]تکه های اردک را با یک ظرف شکاف برداشته و کنار بگذارید حبه سیر باقی مانده را خرد کنید
[ترجمه ترگمان]تکه های اردک را با یک ظرف slotted بردارید و کنار بگذارید سیر باقیمانده از میخک باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Remove eggplant with slotted utensil and set aside.
[ترجمه گوگل]بادمجان ها را با ظرف سوراخ دار بردارید و کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]eggplant را با ظرف slotted از بین ببرید و کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Remove from pan with a slotted utensil and drain on paper towels; keep warm.
[ترجمه گوگل]با ظرف سوراخ دار از ماهیتابه خارج کنید و روی حوله کاغذی آبکش کنید گرم نگهدار
[ترجمه ترگمان]ظرف را با ظرف slotted بردارید و حوله های کاغذی بردارید؛ گرم نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The fou was a kind of life utensil as well as instrument.
[ترجمه گوگل]فو نوعی ابزار زندگی و همچنین ابزار بود
[ترجمه ترگمان]The نوعی ظرف زندگی و همچنین آلت موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Provides a firm base for the eating utensil pocket.
[ترجمه گوگل]پایه محکمی برای جیب ظروف غذاخوری فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یک پایگاه محکم برای پول در حال خوردن در اختیار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید