usurper

/juːˈzɜːrpər//juːˈzɜːpə/

معنی: غاصب
معانی دیگر: غاصب

جمله های نمونه

1. The usurper took power by force.
[ترجمه گوگل]غاصب به زور قدرت را به دست گرفت
[ترجمه ترگمان]غاصب قدرت را به دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The usurper wrested the power from the king.
[ترجمه گوگل]غاصب قدرت را از شاه گرفت
[ترجمه ترگمان]غاصب تاج را از دست پادشاه بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yuan Shikai was an arch usurper of state power.
[ترجمه گوگل]یوان شیکای یک غاصب بزرگ قدرت دولتی بود
[ترجمه ترگمان]یوان Shikai غاصب تخت قدرت ایالتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I consider this woman as the usurper of my property.
[ترجمه گوگل]من این زن را غاصب اموال خود می دانم
[ترجمه ترگمان]من این زن را به عنوان غاصب اموال خود تصور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Well, sire usurper left Elba on the 26 th February, and landed on the 1 st of March.
[ترجمه گوگل]خوب، آقا غاصب در 26 فوریه البا را ترک کرد و در 1 مارس فرود آمد
[ترجمه ترگمان]خوب، اعلیحضرتا بناپارت از جزیره الب رفت و در روز اول مارس پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The aging pirate king facing the youthful bandit prince-patriarch against upstart - monarch against usurper.
[ترجمه گوگل]پادشاه سالخورده دزدان دریایی در برابر شاهزاده-پتریارک راهزن جوان در برابر تازه کار - پادشاه در برابر غاصب
[ترجمه ترگمان]پادشاه پیر پیر در مقابل the جوان upstart علیه غاصب تاج و تخت سلطنت به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this way the barbarians encouraged usurpation, and the usurpers drew attention away from the barbarians.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب بربرها به غصب دامن می زدند و غاصبان توجه را از وحشیان دور می کردند
[ترجمه ترگمان]در این راه بربرها اثر غصب را تشویق کردند و غاصبان توجه خود را از وحشیان جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A square block of flats was almost finished; already it exhibited the confident innocence of the usurper.
[ترجمه گوگل]یک بلوک مربع آپارتمان تقریباً تمام شده بود قبلاً بی گناهی مطمئن غاصب را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]یک چهارراه مربع مسطح تقریبا به پایان رسیده بود، و همین حالا بی گناهی خود را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The adherents of the Persian royal house, however, helped Darius to become king; he killed the usurper on 2September 52
[ترجمه گوگل]اما پیروان خاندان سلطنتی ایران به داریوش کمک کردند تا پادشاه شود او غاصب را در 2 سپتامبر 52 کشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، پیروان خاندان سلطنتی ایرانی به (داریوش)کمک کردند تا شاه شود؛ او غاصب را در ۲ سپتامبر کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غاصب (اسم)
aggressor, violator, usurper, rapist, tyrant, oppressor

انگلیسی به انگلیسی

• one who usurps

پیشنهاد کاربران

زورسِتان
غاصب
مثال:
The usurper Zionist regime is coming to an end.
رژیم غاصب صهیونیستی رو به پایان است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : usurp
✅️ اسم ( noun ) : usurpation / usurper
✅️ صفت ( adjective ) : usurpative
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس