usher in

جمله های نمونه

1. The legislation should usher in a host of new opportunities for school leavers.
[ترجمه گوگل]این قانون باید فرصت‌های جدیدی را برای بازماندگان مدرسه ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این قانون باید میزبان فرصت های جدیدی برای leavers مدارس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He did part-time work as an usher in a theatre.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان راه‌انداز در تئاتر به‌صورت نیمه‌وقت کار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او کار پاره وقت به عنوان یک منشی در یک تئاتر انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had planned to usher in the new decade with a month of abstinence.
[ترجمه گوگل]قصد داشتم دهه جدید را با یک ماه پرهیز آغاز کنم
[ترجمه ترگمان]من قصد داشتم در دهه جدید با یک ماه پرهیز کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One consequence was to usher in a period of marked discretion in personal expenditure.
[ترجمه گوگل]یکی از نتایج این بود که دوره ای از صلاحدید مشخص در مخارج شخصی آغاز شود
[ترجمه ترگمان]یک امر مهم این بود که در مدت کوتاهی احتیاط و احتیاط را در مخارج شخصی بکار برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But Friday will usher in the first manifestation of what 1997 will be: A Year of Disasters.
[ترجمه گوگل]اما جمعه اولین تجلی سال 1997 را آغاز خواهد کرد: سالی از بلایا
[ترجمه ترگمان]اما جمعه اولین جلوه آن چیزی است که سال ۱۹۹۷ خواهد بود: یک سال بلایا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then the skinny fey usher in white gloves neatly snips your proffered ticket in two: with a pair of nail scissors.
[ترجمه گوگل]پس از آن، طلیعه‌دار لاغر لاغر که دستکش‌های سفید پوشیده است، بلیط پیشنهادی شما را با دقت به دو نیم می‌کند: با یک جفت قیچی ناخن
[ترجمه ترگمان]سپس آن مرد لاغر با دستکش های سفیدی که با دستکش های سفید یک قیچی proffered را با قیچی کردن قیچی به دو نفر تقسیم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Second Coming will usher in a day of judgment for the ungodly.
[ترجمه گوگل]آمدن ثانویه روز داوری را برای بی خدا آغاز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دومی در یک روز داوری برای یک سگ حکم خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By refusing to discuss euthanasia, they usher in something worse.
[ترجمه گوگل]آنها با امتناع از بحث درباره اتانازی، چیز بدتری را به وجود می آورند
[ترجمه ترگمان]با امتناع از مرگ به مرگ آسان، آن ها یک چیز بدتر پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Of course surge of new devices will usher in an unpredented wave of security concerns.
[ترجمه گوگل]البته افزایش دستگاه های جدید موج بی سابقه ای از نگرانی های امنیتی را به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]البته، موج جدیدی از وسایل جدید منجر به موج جدیدی از نگرانی های امنیتی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The total time the away, will usher in the twinkling an eye the second Sunday.
[ترجمه گوگل]مجموع زمان دور، اولین یکشنبه دوم را آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]در کل زمان، در چشمک زدن یک چشم در روز یکشنبه دوم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Otherwise, you will usher in disastrous consequences.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت عواقب فاجعه باری را به همراه خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، شما عواقب خطرناکی خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He also wanted to usher in a period of prolonged Republican hegemony, much as William McKinley had done for his party in the late 19th century.
[ترجمه گوگل]او همچنین می‌خواست دوره‌ای از هژمونی طولانی‌مدت جمهوری‌خواهان را آغاز کند، همان کاری که ویلیام مک‌کینلی در اواخر قرن نوزدهم برای حزب خود انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین می خواست تا در دوره ای از استیلای طولانی مدت جمهوری خواهان شود، همان کاری که ویلیام مک کینلی در اواخر قرن ۱۹ برای حزبش انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With lifecasting, the Nokia N97 mini and Ovi usher in the next chapter of personal and location-aware internet.
[ترجمه گوگل]Nokia N97 mini و Ovi با پخش زنده، فصل بعدی اینترنت شخصی و آگاه از موقعیت مکانی را آغاز می کنند
[ترجمه ترگمان]با lifecasting، the N۹۷ و Ovi usher در فصل بعدی از اینترنت آگاه از مکان و مکان آگاه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In particular, it will usher in a new version of a very old idea: nomadism.
[ترجمه گوگل]به ویژه، نسخه جدیدی از یک ایده بسیار قدیمی را آغاز می کند: کوچ نشینی
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، آن یک نسخه جدید از یک ایده بسیار قدیمی را هدایت می کند: nomadism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Everything is now in place for a rigged election that seems likely to usher in a military dictatorship.
[ترجمه گوگل]اکنون همه چیز برای یک انتخابات تقلبی آماده است که به نظر می رسد احتمالاً یک دیکتاتوری نظامی را آغاز کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر همه چیز به جای انتخابات تقلب که به نظر می رسد در دیکتاتوری نظامی ایجاد شود، در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• enter festively; open; lead

پیشنهاد کاربران

پیش قدم شودن
then you usher in سپس تو پیش قدم شو
Usher in. وارد عمل شدن، دست بکار شدن
Make something important start to happen
باعث شروع تغییرات مهم شدن
The covid pandemic ushered in a new way of working for many employees
The invention of the jet plane ushered in a golden age of travel .
set up ایجاد کردن، تاسیس کردن
به ارمغان آوردن
سرآغاز چیزی بودن
طلیعه/طلیعه دار/طلایه دار /جلودار/پیشگام/پیشرو بودن در، ایجادکننده چیزی بودن

بپرس