uselessness


بیفایدگی، ناسودمندی

جمله های نمونه

1. perceiving the uselessness of resistance, they surrendered
وقتی که دیدند مقاومت بیهوده است تسلیم شدند.

2. Unemployment leads to a sense of uselessness, to say nothing of financial problems.
[ترجمه گوگل]بیکاری منجر به احساس بی فایده بودن می شود، اگر از مشکلات مالی چیزی نگوییم
[ترجمه ترگمان]بیکاری منجر به احساس بیهودگی می شود و چیزی از مشکلات مالی نخواهد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. About the uselessness of most of these cold remedies.
[ترجمه گوگل]در مورد بی فایده بودن اکثر این داروهای سرماخوردگی
[ترجمه ترگمان]درباره بیهودگی بیشتر این درمان های سرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is scathing tract on the uselessness of war.
[ترجمه گوگل]این سخنی کوبنده در مورد بی فایده بودن جنگ است
[ترجمه ترگمان]It بر روی بیهودگی جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What troubled him most was the uselessness of Fanny's effort.
[ترجمه گوگل]چیزی که او را بیشتر آزار می داد بی فایده بودن تلاش فانی بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیش از همه عذابش می داد، بیهودگی تلاش فانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Substrate uselessness is corrugated business card printing and membership card to make a great challenge.
[ترجمه گوگل]بی فایده بودن بستر چاپ کارت ویزیت راه راه و کارت عضویت برای ایجاد یک چالش بزرگ است
[ترجمه ترگمان]Substrate بیهودگی، چاپ کارت تجاری و کارت عضویت برای ایجاد یک چالش بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chuang Tzu's theory on use and uselessness focuses on ego and non - ego, and selfishness and selflessness.
[ترجمه گوگل]نظریه چوانگ تزو در مورد استفاده و بی فایده بودن بر نفس و غیر من و خودخواهی و ایثار متمرکز است
[ترجمه ترگمان]نظریه Tzu در مورد استفاده و uselessness بر نفس و عدم اعتماد به نفس، و خودخواهی و از خود گذشتگی تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some days it is a feeling of uselessness.
[ترجمه گوگل]بعضی روزها احساس بی فایده بودن است
[ترجمه ترگمان]برخی روزها احساس بیهودگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Well, uselessness can be turned into usefulness.
[ترجمه گوگل]خب، بی فایده بودن را می توان به سودمندی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان] خب، فایده ای نداره به مفید بودن تبدیل بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The car had rusted almost to the point of uselessness.
[ترجمه گوگل]ماشین تقریبا تا حد بی فایده زنگ زده بود
[ترجمه ترگمان]اتومبیل تقریبا به منظور بی مصرفی زنگ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Capitalism specialises in producing useless things, but cigarettes really are the absolute acme of uselessness.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری در تولید چیزهای بی فایده تخصص دارد، اما سیگار واقعاً نقطه عطف بی فایده است
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری در تولید چیزهای بی فایده است، اما سیگار واقعا نقطه اوج بیهودگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Within several months of landing, the daily shock of frigid cold and oven heat will crack the brain chips into uselessness.
[ترجمه گوگل]در طی چند ماه پس از فرود، شوک روزانه سرمای منجمد و گرمای اجاق، تراشه‌های مغز را بی‌فایده می‌کند
[ترجمه ترگمان]در عرض چند ماه فرود، شوک روزانه سرمای منجمد و گرمای اجاق، تراشه های مغزی را به بیهودگی خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do not waste your time on Social Questions. What is the matter with the poor is Poverty; what is the matter with the rich is Uselessness. George Bernard Shaw
[ترجمه گوگل]وقت خود را با سوالات اجتماعی تلف نکنید آنچه با فقیران است فقر است آنچه با ثروتمندان است بی فایده است جورج برنارد شاو
[ترجمه ترگمان]وقت خود را صرف پرسش های اجتماعی نکنید فقر و فقر چیست؛ موضوع ثروتمند چیست؟ جورج برنارد شاو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It appears that the " German" German Shepherd Dog is going to follow the "American" German Shepherd Dog in its downhill slide toward total uselessness as a working breed.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که سگ ژرمن شپرد "ژرمن" در حال حرکت در سراشیبی سگ ژرمن شپرد "آمریکایی" به سمت بی فایده بودن کامل به عنوان یک نژاد کار است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سگ آلمانی شفرد آلمانی از سگ شپرد آلمانی آمریکایی در سرازیری خود به سمت بیهودگی کامل بعنوان یک گونه کار پیروی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many people have the impression that old age represents uselessness, senility, and the approach of death.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم این تصور را دارند که پیری نشان دهنده بی فایده بودن، پیری و نزدیک شدن به مرگ است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم این تصور را دارند که پیری، بیهودگی، پیری و روش مرگ را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of not being beneficial

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : use
✅️ اسم ( noun ) : use / usefulness / uselessness
✅️ صفت ( adjective ) : used / useful / useless
✅️ قید ( adverb ) : usefully / uselessly
بی فایده ، بیهوده
Perceiving the uselessness of resistance they surrendered
وقتی که دیدند مقاومت بی فایده است تسلیم شدند

بپرس