useable


معنی: بکار بردنی
معانی دیگر: رجوع شود به: usable، usable قابل استفاده، مصرف کردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of use.

جمله های نمونه

1. What impressed most was how useable this near 30-year-old car feels, and how quickly it inspires confidence.
[ترجمه گوگل]چیزی که بیش از همه تحت تأثیر قرار گرفت این بود که این خودروی 30 ساله چقدر قابل استفاده است و چقدر سریع اعتماد به نفس را القا می کند
[ترجمه ترگمان]آنچه بیش از همه تحت تاثیر قرار گرفته بود این بود که این اتومبیل نزدیک به ۳۰ ساله چه حسی دارد و چقدر سریع اعتماد به نفس را القا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But now this energy was in an easily useable form - chemical energy.
[ترجمه گوگل]اما اکنون این انرژی به شکلی به راحتی قابل استفاده بود - انرژی شیمیایی
[ترجمه ترگمان]اما حالا این انرژی به راحتی قابل مصرف است - انرژی شیمیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Every item taught in each lesson should be useable in the living cultural situation outside the classroom.
[ترجمه گوگل]هر موردی که در هر درس تدریس می شود باید در موقعیت فرهنگی زندگی خارج از کلاس قابل استفاده باشد
[ترجمه ترگمان]هر آیتم درسی در هر درس باید برای وضعیت فرهنگی زنده خارج از کلاس قابل استفاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Full-width top feed utilizes 100% of the useable screen area.
[ترجمه گوگل]فید بالا با عرض کامل از 100 درصد فضای قابل استفاده صفحه نمایش استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]تغذیه بالا با عرض کامل ۱۰۰ درصد از ناحیه مورد نظر را مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These second-hand computer components are still useable.
[ترجمه گوگل]این قطعات کامپیوتری دست دوم هنوز قابل استفاده هستند
[ترجمه ترگمان]این اجزای کامپیوتری دست دوم هنوز قابل استفاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Much faster searching - rapid, more useable info and much simpler operation, are the promises MS makes to her customers. The bran-new technique revolution will bring a wonderful search era.
[ترجمه گوگل]جستجوی بسیار سریع‌تر - اطلاعات سریع، قابل استفاده‌تر و عملیات بسیار ساده‌تر، وعده‌هایی است که MS به مشتریانش می‌دهد انقلاب تکنیک های جدید یک دوره جستجوی شگفت انگیز را به ارمغان خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بسیار سریع تر، اطلاعات قابل استفاده بیشتر و عملیات بسیار ساده تر، وعده هایی هستند که MS به مشتریان خود می دهد انقلاب تکنیک جدید برن - جدید، عصر جستجوی فوق العاده ای را به ارمغان خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Increases in stock of useable knowledge lead to increase in output.
[ترجمه گوگل]افزایش موجودی دانش قابل استفاده منجر به افزایش بازده می شود
[ترجمه ترگمان]افزایش میزان موجودی دانش قابل استفاده منجر به افزایش تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Quite frankly this cable is very useable and would function as intended.
[ترجمه گوگل]کاملاً صادقانه بگویم که این کابل بسیار قابل استفاده است و همانطور که در نظر گرفته شده است عمل می کند
[ترجمه ترگمان]کاملا صریح است که این کابل بسیار قابل استفاده است و مطابق با آن عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the decreasing labefaction of our environment, the useable fresh water is facing pollution and becoming exhausted in the large-scale, and shortage is a threat to the whole world as well.
[ترجمه گوگل]با کاهش ناکارآمدی محیط زیست، آب شیرین قابل استفاده در مقیاس وسیع با آلودگی و فرسودگی مواجه شده و کمبود آن تهدیدی برای کل جهان است
[ترجمه ترگمان]با کاهش labefaction محیط، آب تازه قابل مصرف با آلودگی رو به رو است و در مقیاس بزرگ خسته می شود و کمبود یک تهدید برای کل جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Travel Form is no longer useable underwater.
[ترجمه گوگل]فرم سفر دیگر در زیر آب قابل استفاده نیست
[ترجمه ترگمان]فرم سفر دیگر قابل استفاده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Useable with all ferrous and nonferrous metals, including tin - coated steel, copper, brass, and other metals staining.
[ترجمه گوگل]قابل استفاده برای تمام فلزات آهنی و غیرآهنی، از جمله فولاد با روکش قلع، مس، برنج و سایر فلزات
[ترجمه ترگمان]useable با تمام فلزات آهنی و آهنی، از جمله فولاد ضد پوشش فلزی، مس، برنج و دیگر رنگ آمیزی فلزات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Entangling roots will be useable indoor. to help druids get into heroic groups.
[ترجمه گوگل]ریشه های درگیر در داخل خانه قابل استفاده خواهند بود برای کمک به درویدها در گروه های قهرمان
[ترجمه ترگمان]ریشه ها در فضای داخلی قابل استفاده خواهند بود تا به کاهن ها کمک کنیم تا به گروه های قهرمانانه دست پیدا کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The only joystick buttons that were useable were buttons 1 through 4 and the throttle.
[ترجمه گوگل]تنها دکمه های جوی استیک که قابل استفاده بودند دکمه های 1 تا 4 و دریچه گاز بودند
[ترجمه ترگمان]تنها joystick که قابل استفاده بودند دکمه های ۱ تا ۴ و the بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A search of the outside store revealed two folding canvas garden chairs, dilapidated but useable.
[ترجمه گوگل]در بازرسی از فروشگاه بیرونی، دو صندلی باغ تاشو بوم، فرسوده اما قابل استفاده پیدا شد
[ترجمه ترگمان]به دنبال انبار بیرون ساختمان، دو صندلی کرباسی که روی آن چیده شده بود را به هم وصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's no need to rev it hard to find plenty of useable power.
[ترجمه گوگل]برای یافتن قدرت قابل استفاده زیاد، نیازی به چرخش سخت نیست
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که آن را سخت دور نگه داریم تا تعداد زیادی از قدرت useable را پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بکار بردنی (صفت)
usable, useable

انگلیسی به انگلیسی

• useful, serviceable, functional, practical, employable

پیشنهاد کاربران

بپرس