urbanism

/ˈɜːrbəˌnɪzm//ˈɜːbəˌnɪzm/

معنی: شهر سازی، شهر نشینی، اعتیاد بزندگی شهری
معانی دیگر: زندگی شهری، شهرزیستی، urbanity شهر نشینی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the culture or way of life of city dwellers.

جمله های نمونه

1. Clearly also the rise of urbanism brought a concomitant rise of crime and prostitution.
[ترجمه گوگل]واضح است که ظهور شهرنشینی باعث افزایش همزمان جنایت و فحشا شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ظهور شهرسازی یک افزایش ناگهانی جرم و فحشا را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The design trend called New Urbanism or Neo-Traditional development argues for a more humane, pedestrian-friendly approach.
[ترجمه گوگل]گرایش طراحی به نام شهرسازی جدید یا توسعه نئو سنتی برای رویکردی انسانی تر و دوستدار عابران پیاده استدلال می کند
[ترجمه ترگمان]روند طراحی به نام شهرسازی نوین یا توسعه جدید - سنتی، رویکردی دوستانه و دوستانه تر را بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. America stepped into industrialization and urbanism in the mid 19th century.
[ترجمه گوگل]آمریکا در اواسط قرن 19 وارد صنعتی شدن و شهرسازی شد
[ترجمه ترگمان]در اواسط قرن نوزدهم، آمریکا وارد صنعتی شدن و شهرسازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. New urbanism emphasizes small high-density urban land use, narrow streets and sidewalks comfortable, the former residential gateway, close to public transport, mixed land use and municipal center.
[ترجمه گوگل]شهرسازی جدید بر کاربری کوچک شهری با تراکم بالا، خیابان های باریک و پیاده روهای راحت، دروازه مسکونی سابق، نزدیک به حمل و نقل عمومی، کاربری مختلط زمین و مرکز شهری تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]شهرسازی جدید بر استفاده از کاربری های زمین شهری کوچک، خیابان های باریک و پیاده روهای باریک، دروازه مسکونی سابق، نزدیک به حمل و نقل عمومی، استفاده از زمین ترکیبی و مرکز شهرداری تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Ecological Urbanism" posits that designers must be improvisational, thinking simultaneously at very small and very large scales.
[ترجمه گوگل]«شهرسازی زیست‌محیطی» معتقد است که طراحان باید بداهه‌پرداز باشند و همزمان در مقیاس‌های بسیار کوچک و بسیار بزرگ فکر کنند
[ترجمه ترگمان]شهرسازی بوم شناختی ادعا می کند که طراحان باید بداهه سازی کنند، به طور همزمان در مقیاس های بسیار کوچک و بسیار بزرگ فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Build ecocities and New Urbanism that require less energy in the first place.
[ترجمه گوگل]اکوکسیته ها و شهرسازی جدید بسازید که در وهله اول به انرژی کمتری نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]ساخت ecocities و شهرسازی نوین که در وهله اول به انرژی کمتری نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. America stepped into industrialize and urbanism in the mid 19 th century.
[ترجمه گوگل]آمریکا در اواسط قرن 19 وارد صنعتی شدن و شهرسازی شد
[ترجمه ترگمان]در اواسط قرن نوزدهم، آمریکا وارد industrialize و شهرسازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have a snapshot of what Roberts calls the "normal experience of urbanism for the average Roman".
[ترجمه گوگل]ما یک عکس فوری از آنچه رابرتز آن را "تجربه عادی شهرنشینی برای رومیان متوسط" می نامد، داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک نگاه اجمالی از آنچه رابرتز \"تجربه طبیعی شهرسازی برای متوسط روم\" می نامد را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a teacher for students, you want to encourage the students to really go beyond the limit, and landscape urbanism and landscape infrastructure help to open their eyes.
[ترجمه گوگل]به عنوان معلمی برای دانش‌آموزان، می‌خواهید دانش‌آموزان را تشویق کنید که واقعاً از حد مجاز فراتر بروند، و شهرسازی منظر و زیرساخت‌های منظر به باز کردن چشمان آنها کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]شما به عنوان یک معلم برای دانش آموزان، می خواهید دانش آموزان را تشویق کنید که فراتر از حد مجاز بروند، و شهرسازی و زیرساخت چشم انداز به باز کردن چشم کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This essay emphasis on landscape is the medium of all nature process and human process, Landscape urbanism has become strategies and operational modes of today's urban design and construction.
[ترجمه گوگل]تاکید این مقاله بر منظر، واسطه تمام فرآیند طبیعت و فرآیند انسانی است، شهرسازی منظر به استراتژی ها و شیوه های عملیاتی طراحی و ساخت شهری امروزی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله تاکید بر چشم انداز، محیط همه فرایندهای طبیعی و فرآیندهای انسانی، شهرسازی پارامتری، استراتژی ها و حالت های اجرایی طراحی و ساخت شهری امروزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Idem . "The Formation of the Neo-Mamluk Style in Modern Egypt. " In The Education of the Architect: Historiography, Urbanism and the Growth of Architectural Knowledge.
[ترجمه گوگل]ایدم "تشکیل سبک نئو مملوک در مصر مدرن " در آموزش معمار: تاریخ نگاری، شهرسازی و رشد دانش معماری
[ترجمه ترگمان](idem): \"تاسیس سبک نوین در مصر مدرن\" در آموزش معمار: Historiography، شهرسازی و رشد دانش معماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Additional, 100 get group with high salary group, full day lives below the enormous pressure of high-strung urbanism, this abreacts with respect to what need a drive the ground.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، 100 گروه دریافت می کنند با گروه حقوق بالا، زندگی تمام روز زیر فشار عظیم شهرنشینی بالا، این با توجه به آنچه نیاز به حرکت در زمین دارد، عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در این بخش با توجه به آنچه که نیاز به حرکت زمین دارد، ۱۰۰ گروه با حقوق بالا، روز کامل با گروه حقوق بالا زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lynn called this a five-story city in the sky, a new kind of urbanism.
[ترجمه گوگل]لین این شهر را یک شهر پنج طبقه در آسمان، نوع جدیدی از شهرسازی نامید
[ترجمه ترگمان]\"لین\" این شهر کوچک را در آسمان به نام یک نوع از شهرسازی به نام \"urbanism urbanism\" (urbanism called)نام برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Loneliness could be the right characteristic of the living circumstances of the urbanism writers in 1930 s.
[ترجمه گوگل]تنهایی می تواند ویژگی درستی از شرایط زندگی نویسندگان شهرسازی در دهه 1930 باشد
[ترجمه ترگمان]تنهایی می تواند ویژگی مناسب شرایط زندگی نویسندگان شهرسازی در دهه ۱۹۳۰ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شهر سازی (اسم)
urbanism, urbanity

شهر نشینی (اسم)
urbanism, urbanity

اعتیاد به زندگی شهری (اسم)
urbanism, urbanity

انگلیسی به انگلیسی

• city living, city life; study of cities; city planning, designing of the infrastructure of urban areas

پیشنهاد کاربران

بپرس