- The writer did not possess urbane manners, and some of his intellectual peers at the gala thought him crude.
[ترجمه گوگل] نویسنده آداب و رسوم شهرنشینی نداشت و برخی از همتایان روشنفکر او در مراسم جشن او را بیخلق میدانستند [ترجمه ترگمان] نویسنده دارای رفتاری مودبانه نبود، و برخی از همسالان intellectual در این جشن او را خام و خام می پنداشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. She describes him as urbane and charming.
[ترجمه گوگل]او او را شهری و جذاب توصیف می کند [ترجمه ترگمان]او را بسیار محترم و ملیح توصیف می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was charming and urbane, full of witty conversation.
[ترجمه گوگل]او جذاب و شهری بود، پر از گفتگوی شوخ [ترجمه ترگمان]او بسیار جذاب و مودب و با نزاکت حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In conversation, he was suave and urbane.
[ترجمه گوگل]در گفتگو، او متین و شهرنشین بود [ترجمه ترگمان]در گفت وگو با ادب و نزاکت رفتار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. John Herschel was an urbane, kindly and generous man.
[ترجمه گوگل]جان هرشل مردی شهرنشین، مهربان و سخاوتمند بود [ترجمه ترگمان]جان هرشل مرد مودب و مهربان و جوانمرد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He tried hard to be urbane.
[ترجمه گوگل]او تلاش زیادی کرد تا شهرنشین باشد [ترجمه ترگمان]سعی کرد با ادب و نزاکت رفتار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Neil was urbane, witty, direct, and honest.
[ترجمه گوگل]نیل شهری، شوخ، مستقیم و صادق بود [ترجمه ترگمان]ان یل مودبانه، باهوش، رک و درستکار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She had barely recognized their cool, urbane general manager in the seedy, vengeful man who had made such wild accusations.
[ترجمه گوگل]او به سختی مدیر کل خونسرد و شهرنشین آنها را در مرد کینه توز و انتقام جو که چنین اتهامات وحشیانه ای مطرح کرده بود، تشخیص داده بود [ترجمه ترگمان]او به زحمت توانست مدیر کل و مودب و خشن آن ها را که چنین اتهامات وحشیانه ای را مرتکب شده بود، تشخیص دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In life, Christopher Jabelman had been an urbane, well-educated man who was drinking his way to oblivion.
[ترجمه Learner] jB در زندگی مرد بانزاکت و تحصیلکرده ای بوده که برای فراموشی مست می کرده
|
[ترجمه گوگل]کریستوفر جابلمن در زندگی مردی شهرنشین و تحصیلکرده بود که در مسیر فراموشی مشروب مینوشید [ترجمه ترگمان]در زندگی، کریستوفر Jabelman یک مرد تربیت شده و تحصیل کرده بود که داشت راهش را به فراموشی می سپرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Robert the next day seemed urbane, sure of himself, even, she thought, pleased with himself.
[ترجمه Learner] روز بعد رابرت اینقدر بانزاکت و با اعتماد به سقف بود که دختره فکر کرد از خود متشکره
|
[ترجمه گوگل]روز بعد رابرت شهرنشین به نظر می رسید، مطمئن بود که حتی، او فکر می کرد، از خودش راضی بود [ترجمه ترگمان]روز بعد رابرت با ادب به نظر می رسید، مطمئن بود که خودش هم از خودش راضی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Collegeeducated and schooled in black culture, Williams's more urbane style was characteristic of many of the early black deejays.
[ترجمه گوگل]سبک شهری ویلیامز که در فرهنگ سیاهپوستان تحصیل کرده و در دانشگاه تحصیل کرده بود، مشخصه بسیاری از دیجی های اولیه سیاه پوست بود [ترجمه ترگمان]Collegeeducated و schooled در فرهنگ سیاه، سبک معماری more از ویژگی های بسیاری از the سیاه زودرس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They manage to lead urbane lives while not having to search the block foolishly for a parking spot.
[ترجمه Learner] آنها طوری مدیریت می کنند که مجبور نباشند زندگیشون را احمقانه صرف گشتن جای پارک ماشین کنند
|
[ترجمه گوگل]آنها موفق می شوند زندگی شهری را پیش ببرند در حالی که مجبور نیستند بلوک را احمقانه برای یافتن جای پارک جستجو کنند [ترجمه ترگمان]آن ها زندگی مودبانه را مدیریت می کنند در حالی که مجبور نیستند برای یک جای پارک به طور احمقانه پارچه را جستجو کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Hyde, House Judiciary Committee chairman, is an urbane conservative respected by members of both parties.
[ترجمه گوگل]هاید، رئیس کمیته قضایی مجلس نمایندگان، یک محافظهکار شهری است که مورد احترام اعضای هر دو حزب است [ترجمه ترگمان]هاید، رئیس کمیته قضایی مجلس، یک محافظه کار مودب است که توسط اعضای هر دو حزب مورد احترام است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. By day, this urbane, well-educated man mastered complex problems in a high-tech consulting firm.
[ترجمه گوگل]روز، این مرد شهری و تحصیلکرده بر مشکلات پیچیده در یک شرکت مشاوره با فناوری پیشرفته تسلط داشت [ترجمه ترگمان]در طول روز، این مرد تحصیل کرده و تحصیل کرده مشکلات پیچیده را در یک شرکت مشاوره ای با فن آوری بالا به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I had last encountered the urbane, worldly Saqqaf in Washington a few weeks earlier.
[ترجمه گوگل]من آخرین بار چند هفته قبل با ثقاف شهری و دنیوی در واشنگتن روبرو شده بودم [ترجمه ترگمان]من آخرین باری که در واشنگتن به سر می بردم، چند هفته زودتر در واشنگتن ملاقات کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• polite, courteous someone who is urbane is well-mannered, relaxed, and appears comfortable in social situations; a formal word.
پیشنهاد کاربران
۱ - شهری ۲ - با ادب، فرهیخته
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم urb 📌 این ریشه، معادل "of a city" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "city" مربوط هستند. 📂 مثال: 🔘 urban: Related to or characteristic of a city ... [مشاهده متن کامل]
🔘 suburban: Pertaining to areas on the outskirts of a city 🔘 urbanization: The process of making an area more city - like 🔘 urbanize: To develop or make an area into a city 🔘 urbanity: The quality of being urbane or having city - like sophistication 🔘 urbanism: The study or practice of city planning and development 🔘 suburbanite: A person who lives in the suburbs 🔘 interurban: Relating to or occurring between cities 🔘 exurbia: Regions beyond the suburbs, typically more rural 🔘 urbane: Having refined manners and sophistication associated with city living
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Suave, courteous, and polished in manner 🌆 🔍 مترادف: Elegant ✅ مثال: His urbane manners and sharp dress sense made him a favorite at social gatherings.
مثال؛ He has an urbane demeanor. When discussing etiquette, one might mention, “Urbane manners are essential in formal settings. ” A socialite might be described as “urbane and well - connected. ”
Being confident, comfortable, and refined in social situations. Sophisticated, elegant, cultured, polished, gentlemanly