urban

/ˈɜːrbən//ˈɜːbən/

معنی: شهر نشین، اهل شهر، وابسته بناحیه مسکونی مزروعی، مدنی، شهری
معانی دیگر: وابسته به یا در شهر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a city or town.
متضاد: pastoral, rural, rustic
مشابه: civic, metropolitan

(2) تعریف: situated or living in a city.

(3) تعریف: typical of or accustomed to the city or city life.
متضاد: countrified
مشابه: metropolitan

جمله های نمونه

1. the difficulties associated with urban living
اشکالات وابسته به زندگی شهری

2. Many businesses open offices in urban areas.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مشاغل دفاتر خود را در مناطق شهری باز می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها دفاتری در مناطق شهری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I plan to exchange my urban location for a rural one.
[ترجمه گوگل]قصد دارم مکان شهری خود را با یک روستایی عوض کنم
[ترجمه ترگمان]من قصد دارم مکان شهری خود را برای یک منطقه روستایی عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only a small minority of the people of the United States live far from any urban area.
[ترجمه گوگل]تنها اقلیت کوچکی از مردم ایالات متحده دور از هر منطقه شهری زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]تنها اقلیت کوچکی از مردم آمریکا از مناطق شهری دور زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He submitted his proposal for urban development to the city council.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد توسعه شهری خود را به شورای شهر ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد خود را برای توسعه شهری به شورای شهر ارائه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The besetting sin of 18th-century urban Britain was drunkenness.
[ترجمه گوگل]گناه بزرگ بریتانیای شهری قرن هجدهم، مستی بود
[ترجمه ترگمان]گناه besetting که در قرن ۱۸ میلادی رخ داد مستی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of the population is an urban population.
[ترجمه گوگل]بیشتر جمعیت شهرنشین هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر جمعیت یک جمعیت شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government recognised there were problems in urban areas but these could never be an excuse for lawless behaviour.
[ترجمه گوگل]دولت تشخیص داد که مشکلاتی در مناطق شهری وجود دارد، اما اینها هرگز نمی توانند بهانه ای برای رفتار غیرقانونی باشند
[ترجمه ترگمان]دولت تشخیص داد که در مناطق شهری مشکلاتی وجود دارد، اما این ها هرگز بهانه ای برای رفتار بی قانون نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Urban guerrillas detonated a car bomb in front of the company's headquarters.
[ترجمه گوگل]چریک های شهری یک خودروی بمب گذاری شده را در مقابل مقر شرکت منفجر کردند
[ترجمه ترگمان]چریک های شهری یک بمب ماشینی را در جلوی ستاد این شرکت منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My family has been displaced by urban demolition.
[ترجمه گوگل]خانواده من به دلیل تخریب شهری آواره شده اند
[ترجمه ترگمان]خانواده من از تخریب شهری آواره شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On this map, urban areas are shown in grey.
[ترجمه گوگل]در این نقشه مناطق شهری به رنگ خاکستری نشان داده شده اند
[ترجمه ترگمان]در این نقشه مناطق شهری به رنگ خاکستری نشان داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Researchers found a strong correlation between urban deprivation and poor health.
[ترجمه گوگل]محققان یک ارتباط قوی بین محرومیت شهری و سلامت ضعیف پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که همبستگی قوی بین محرومیت شهری و سلامت ضعیف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The council is committed to a programme of urban regeneration.
[ترجمه گوگل]شورا متعهد به برنامه بازآفرینی شهری است
[ترجمه ترگمان]این شورا متعهد به برنامه بازسازی شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The world urban population is rocketing upwards at a rate of 5 per cent per year.
[ترجمه گوگل]جمعیت شهری جهان با نرخ 5 درصد در سال رو به افزایش است
[ترجمه ترگمان]جمعیت شهری جهان به میزان ۵ درصد در سال افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Urban planners in practice have to take account of many interest groups in society.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان شهری در عمل باید بسیاری از گروه های ذینفع در جامعه را در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزان شهری در عمل باید بسیاری از گروه های ذی نفع در جامعه را در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. For urban areas this approach was wholly inadequate.
[ترجمه گوگل]برای مناطق شهری این رویکرد کاملاً ناکافی بود
[ترجمه ترگمان]برای مناطق شهری این رویکرد کاملا ناکافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. His analysis of urban use of agricultural land has been proved essentially correct.
[ترجمه گوگل]تحلیل او از استفاده شهری از زمین کشاورزی اساساً درست ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]تحلیل او در مورد استفاده شهری از زمین کشاورزی در اصل صحیح اثبات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Crime rates are significantly higher in urban areas .
[ترجمه گوگل]نرخ جرم و جنایت در مناطق شهری به طور قابل توجهی بالاتر است
[ترجمه ترگمان]میزان جرائم در مناطق شهری به میزان قابل توجهی بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شهر نشین (اسم)
burgess, urban, urbanite

اهل شهر (اسم)
townsman, urban

وابسته به ناحیه مسکونی مزروعی (صفت)
urban

مدنی (صفت)
urban, civic, civil

شهری (صفت)
urban, civic, municipal

تخصصی

[عمران و معماری] شهری

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or characteristic of a city; living in a city; municipal
urban means belonging or relating to a town or city.

پیشنهاد کاربران

شهری - مربوط به شهر
Urban music یا ، urban contemporary
اربن ، اربن معاصر ، هیپ هاپ یا اربن هاپ
نوعی موسیقی با فرمت رادیویی است که موسیقی سیاهپوستان است.
4 لغت مناطق شهر نشینی پرتکرار
rural روستایی
urban شهری درون شهری
suburb برون شهری
country side مناطق مرزی
شهری
مثال: The urban population is increasing rapidly.
جمعیت شهری به سرعت در حال افزایش است.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
شهری، شهرنشین
City dweller
اور یک کلمه با ریشه ترکی هست به معنی مرکز ، چنانچه در ترکی به قلب که در قدیم مرکز بدن حساب می شد اورک گفته می شود و اولین شهر که بدست بشر ساخته شده اسمش اور بود که به تمدن سومر مربوط هست و شهر اورمیه کنونی در آذربایجان یا شهر اورومچی در ترکستان شرقی در چین
adj.
1. Of, relating to, or located in a city.
2. Characteristic of the city or city life.
منابع• https://www.ahdictionary.com/word/search.html?q=Urban
امور شهری
( شهری ) ( شهرنشین )
I plan to exchange my urban location for a rural one
( من قصد دارم تا مکان شهری خود را با یک خانه روستایی تعویض کنم )
Tehran has so much urban facilities . تهران امکانات شهری زیادی دارد
مترادف :rural
شهری
در مبحث موسیقی به خوانندگان و نوازندگان موسیقی rap , run, reggae گفته می شود مخصوصا نوازندگان و خوانندگان سیاه پوست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس