upwind

/ˌʌpˈwɪnd//ˌʌpˈwɪnd/

معنی: خلاف جهت باد
معانی دیگر: در جهت باد، موافق جریان باد، باد سوی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in or toward the direction from which the wind is blowing.
صفت ( adjective )
• : تعریف: moving toward or positioned in the direction from which the wind is blowing.

جمله های نمونه

1. If we're upwind of the animal it may smell our scent.
[ترجمه گوگل]اگر در جهت باد حیوان باشیم، ممکن است بوی ما را استشمام کند
[ترجمه ترگمان]اگر ما خلاف آن حیوان نمی کردیم، ممکن بود بوی ما را استشمام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The kites fly upwind. How beautiful the scene is!
[ترجمه گوگل]بادبادک ها به سمت باد پرواز می کنند چقدر صحنه زیباست
[ترجمه ترگمان]بادبادک خلاف جهت مخالف پرواز می کنند صحنه چقدر زیباست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stay upwind of the fumes if you can.
[ترجمه گوگل]اگر می توانید در مقابل دود قرار بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید در جهت باد جهت باد حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The house was upwind of the factory and its smells .
[ترجمه گوگل]خانه بر باد کارخانه و بوهای آن بود
[ترجمه ترگمان]این خانه خلاف جهت مخالف کارخانه و بوهای آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When sailing upwind, a change in the wind direction will make either the board point higher or lower than previously.
[ترجمه گوگل]هنگام حرکت در جهت باد، تغییر جهت باد باعث می شود که نقطه تخته بالاتر یا پایین تر از قبل باشد
[ترجمه ترگمان]زمانی که قایق های بادبانی به سمت پایین حرکت می کنند، تغییر جهت باد می تواند به نقطه ای بالاتر یا پایین تر از قبل برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A male moth flies upwind to a scent, and it goes through a very complicated repertoire to do it.
[ترجمه گوگل]یک پروانه نر در سمت باد به سمت یک عطر پرواز می کند، و برای انجام آن از مجموعه بسیار پیچیده ای عبور می کند
[ترجمه ترگمان]پروانه مرد به دنبال بو پرواز می کند، و مجموعه بسیار پیچیده ای دارد که می تواند آن را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fairly small course is needed with an upwind.
[ترجمه گوگل]یک مسیر نسبتاً کوچک با باد مخالف مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک دوره نسبتا کوچک با یک upwind نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When sailing upwind only three people should be aft of the cabin top.
[ترجمه گوگل]هنگام حرکت در جهت باد، فقط سه نفر باید در پشت کابین باشند
[ترجمه ترگمان]وقتی قایقرانی که فقط سه نفر باید در عقب قایق باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They may start moving upwind using optomotor stimulation and show positive anemotaxis.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است با استفاده از تحریک اپتوموتور شروع به حرکت در جهت مخالف کنند و آنامتاکسی مثبت نشان دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است با استفاده از تحریک optomotor شروع به حرکت کنند و anemotaxis مثبت نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By using one - order upwind differencing and fully implicIt'scheme, a computer program thedehumidifier ── RDEH has been compiled.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تفاوت یک مرتبه رو به باد و طرح کاملا ضمنی، یک برنامه کامپیوتری رطوبت گیر ── RDEH کامپایل شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از upwind differencing order و الگوی کامل implicit، یک برنامه کامپیوتری به نام thedehumidifier RDEH گردآوری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A hyperbolic grid generation method based on upwind scheme has been developed.
[ترجمه گوگل]یک روش تولید شبکه هذلولی بر اساس طرح باد مخالف توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش تولید grid hyperbolic مبتنی بر طرح upwind توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The factory is upwind from the town.
[ترجمه گوگل]کارخانه در جهت باد شهر است
[ترجمه ترگمان]کارخانه از شهر upwind شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The three wolves moved off upwind in a tight little group.
[ترجمه گوگل]سه گرگ در یک گروه کوچک فشرده در جهت مخالف باد حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]سه گرگ در یک گروه کوچک و تنگ در جهت خلاف جهت باد حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If we're upwind of the wolves they may smell us.
[ترجمه گوگل]اگر مخالف باد گرگ ها باشیم، ممکن است ما را بو کنند
[ترجمه ترگمان]اگر از بین گرگ ها فرار کنیم ممکن است بوی ما را استشمام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Guerilla II has great upwind performance.
[ترجمه گوگل]Guerilla II عملکرد فوق العاده ای در مقابل باد دارد
[ترجمه ترگمان]The II عملکرد بسیار زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلاف جهت باد (قید)
upwind

انگلیسی به انگلیسی

• against the direction of the wind; with the direction of the wind
in or toward the direction from which the wind is blowing
if something is upwind, it is in a place, position, or direction that the wind is blowing away from.

پیشنهاد کاربران

upwind ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: پادبادسو
تعریف: راستایی مخالف جهت حرکت باد|||متـ . پادباد

بپرس