upwards

/ˈəpwərdz//ˈʌpwədz/

معنی: بطرف بالا، بالایی، روبترقی، روببالا
معانی دیگر: upward بالایی

جمله های نمونه

1. smoke wreathed upwards
دود حلقه وار بالا می رفت.

2. the senate passed upwards of 100 bills
مجلس سنا بیش از صد لایحه را به تصویب رساند.

3. the smoke spiralled upwards
دود مارپیچ وار بالا می رفت.

4. hold out your hand, the palm upwards
در حالی که کف دستت رو به بالاست دستت را دراز کن.

5. The corners of her mouth curved upwards in amusement.
[ترجمه گوگل]گوشه های دهانش به نشانه سرگرمی به سمت بالا خم شد
[ترجمه ترگمان]گوشه های دهانش به خنده افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "There," said Jack, pointing upwards.
[ترجمه گوگل]جک با اشاره به بالا گفت: «آنجا
[ترجمه ترگمان]جک به طرف بالا اشاره کرد و گفت: \" آنجا \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Man struggles upwards; water flows downwards.
[ترجمه گوگل]انسان به سمت بالا مبارزه می کند; آب به سمت پایین جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]انسان به سمت بالا تقلا می کند؛ آب رو به پایین جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A flight of steps led upwards to the front door.
[ترجمه گوگل]چند پله به سمت در ورودی بالا می رفت
[ترجمه ترگمان]پلکانی به سمت در ورودی منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pointing upwards, he indicated a large nest high in the tree.
[ترجمه گوگل]با اشاره به سمت بالا، لانه بزرگی را در بالای درخت نشان داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که به بالا اشاره می کرد، یک لانه بزرگ در درخت نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In convection, hot currents flow upwards.
[ترجمه گوگل]در همرفت، جریان های گرم به سمت بالا جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]در همرفت، جریان های داغ به سمت بالا جریان پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The meeting was attended by upwards of 500 people.
[ترجمه گوگل]این جلسه با حضور بیش از 500 نفر برگزار شد
[ترجمه ترگمان]بیش از ۵۰۰ نفر در این نشست شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Blue smoke curled upwards from her cigarette.
[ترجمه گوگل]دود آبی از سیگارش به سمت بالا پیچید
[ترجمه ترگمان]دود آبی رنگی از سیگارش به بالا پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The people were all looking upwards.
[ترجمه گوگل]مردم همه به بالا نگاه می کردند
[ترجمه ترگمان]همه به بالا نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The budget has been revised upwards.
[ترجمه گوگل]بودجه به سمت بالا بازنگری شده است
[ترجمه ترگمان]بودجه به سمت بالا مورد بازبینی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The trend of prices is still upwards.
[ترجمه گوگل]روند قیمت ها همچنان صعودی است
[ترجمه ترگمان]روند قیمت ها هنوز بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطرف بالا (قید)
atop, upgrade, upwards, skyward, upward

بالایی (قید)
upwards

روبترقی (قید)
upwards

روببالا (قید)
upwards

انگلیسی به انگلیسی

• to a higher level; more than, higher than

پیشنهاد کاربران

Upwards به طرف بالا، رو به بالا
Upwards of بیشتر از
دست بالا
به طرف بالا - رو بالا
The nail was under the tire but upwards
بیشتر

بپرس