uptown

/ˈəpˈtaʊn//ˌʌpˈtaʊn/

معنی: بالای شهر، واقع در محلات شمال شهر
معانی دیگر: (معمولا آن بخش شهر که از مرکز تجاری دورتر است) بالا محله، بخش مسکونی شهر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: toward or in the higher, wealthier, or more northern part of a city or town.

- They went uptown to shop in the boutiques.
[ترجمه گوگل] آنها به بالای شهر رفتند تا از بوتیک ها خرید کنند
[ترجمه ترگمان] به شهر رفتند تا در the خرید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, located in, or moving toward the higher, wealthier, or more northern part of a city or town.
اسم ( noun )
مشتقات: uptowner (n.)
• : تعریف: the higher, wealthier, or more northern part of a town or city.

جمله های نمونه

1. We could walk uptown or we could take the train.
[ترجمه گوگل]می توانستیم در بالای شهر پیاده روی کنیم یا سوار قطار شویم
[ترجمه ترگمان]میتونیم بریم بالاشهر تا بتونیم با قطار بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He rode uptown and made his way to Bob's apartment.
[ترجمه گوگل]او در بالای شهر سوار شد و راهی آپارتمان باب شد
[ترجمه ترگمان]به شهر رفت و راهش را به آپارتمان باب باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We met in a tony restaurant uptown.
[ترجمه گوگل]در یک رستوران تونی در بالای شهر با هم آشنا شدیم
[ترجمه ترگمان]ما تو یه رستوران تونی بالای شهر همدیگه رو دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. New uptown is nearby the high way.
[ترجمه گوگل]بالای شهر جدید در نزدیکی بزرگراه است
[ترجمه ترگمان]بالای شهر در همان نزدیکی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We walked uptown a couple of blocks until we found a cab.
[ترجمه گوگل]چند بلوک بالا شهر را پیاده رفتیم تا اینکه یک تاکسی پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان]چند بلوک تا شهر رفتیم تا تاکسی پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He rented an apartment uptown.
[ترجمه گوگل]او یک آپارتمان در بالای شهر اجاره کرد
[ترجمه ترگمان]یه آپارتمان بالای شهر اجاره کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They live in an apartment uptown.
[ترجمه گوگل]آنها در آپارتمانی در بالای شهر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]اونا تو یه آپارتمان بالای شهر زندگی میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We took the subway uptown to Yankee Stadium.
[ترجمه گوگل]با مترو بالا شهر رفتیم و به استادیوم یانکی رسیدیم
[ترجمه ترگمان]مترو رو با مترو به استادیوم یانکی ها بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Content, meaning and content, are all stored uptown, in the notched pillars of the skyscrapers.
[ترجمه گوگل]محتوا، معنا و محتوا، همه در بالای شهر، در ستون های بریده بریده آسمان خراش ها ذخیره شده اند
[ترجمه ترگمان]محتوا، مفهوم و محتوای، همه بالای شهر انبار شده اند، در ستون های notched از آسمان خراش ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I looked at the address: a hospital way uptown, near the Bronx.
[ترجمه گوگل]به آدرس نگاه کردم: بیمارستانی در بالای شهر، نزدیک برانکس
[ترجمه ترگمان]به آدرس نگاه کردم: شهری در بالای شهر، نزدیک برانکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's a skating rink uptown.
[ترجمه گوگل]در بالای شهر یک پیست اسکیت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اسکیت بازی اسکیت بالای شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The paramedics eventually drove me uptown to the scene of the accident.
[ترجمه گوگل]امدادگران در نهایت مرا به بالای شهر به محل حادثه رساندند
[ترجمه ترگمان]امدادگران در نهایت مرا به بالای شهر بردند تا صحنه تصادف را تماشا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Uptown was still in bad shape.
[ترجمه گوگل]بالا شهر هنوز در وضعیت بدی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]شهر هنوز شکل بدی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Susan continued to live uptown.
[ترجمه گوگل]سوزان به زندگی در بالای شهر ادامه داد
[ترجمه ترگمان]سوزان به زندگی در شهر ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The first uptown train to come along was an express, and I rode it one stop to Ninety-sixth Street.
[ترجمه گوگل]اولین قطار بالای شهر که آمد یک قطار سریع السیر بود، و من سوار آن یک ایستگاه تا خیابان نود و ششم شدم
[ترجمه ترگمان]اولین قطار شهری قطار سریع السیر بود و من آن را در خیابان نود و ششم گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بالای شهر (اسم)
uptown

واقع در محلات شمال شهر (صفت)
uptown

انگلیسی به انگلیسی

• towards the upper part of a town or city
of or located in the upper region of town; fashionable, in or from the more expensive parts of town
if you go uptown, you go away from the centre of a city towards an outer part; used in american english.

پیشنهاد کاربران

Typically refers to the more upscale or fashionable part of a city. It is often associated with wealthier neighborhoods and commercial districts.
بخش اعیانی یا شیک تر یک شهر، اغلب با محله های ثروتمندتر و مناطق تجاری
...
[مشاهده متن کامل]

بالای شهر
مثال؛
The uptown area is known for its high - end boutiques and fancy restaurants.
A person might say, “I love going uptown for a night out because there are so many trendy bars and clubs. ”
In a discussion about real estate, someone might mention, “The property prices in the uptown area have skyrocketed in recent years. ”

بالا شهر

بپرس